فضای اجتماعی

فضای اجتماعی

آنچه نوشته ام بیش از هر چیز دیگری درباره من خواهد گفت.

کانال ارتباطی:
kazemian.mehrdad@gmail.com

دوشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۷، ۰۹:۳۹ ق.ظ

فربگی و ناکارآمدی ساختار اداری

در یکی از دانشگاه هایی که به آنجا رفت و آمد دارم، دو کتابخانه و در کل حدود 17000 جلد کتاب وجود دارد. اگر به طور میانگین ارزش هر کتاب را 20000 تومان در نظر بگیریم، در این دو کتابخانه حدودا 340 میلیون تومان کتاب وجود دارد. آنگونه که حساب کرده ام دو کتابدار این دانشگاه با سهمیه ها و مزایایی که می گیرند، سالیانه بیش از 100 میلیون تومان حقوق دریافت می کنند (به عنوان مثال یکی از آن ها با توجه به سهمیه ای که دارد، معادل دکتری حقوق و مزایا دریافت می نماید). حال اگر طرح «کتابخانه باز» اجرا شود و بر فرض محال سالانه حدود 30 درصد از کتاب ها به کتابخانه بازگردانده نشود، پس از 3 سال و 4 ماه می توان تمامی کتاب ها را با مجموع حقوق و مزایای دو کتابدار جایگزین کرد. مسئولان می گویند چند سال پیش، در یکی از دانشکده ها طرح بوفه باز با موفقیت تام اجرا شده است. بدین ترتیب که هر کس اقلام مورد نیازش را از بوفه برمی داشته و مبلغ آن را درون صندوق می گذاشته است و به همین دلیل از فرض محال استفاده کرده ام.

با این وجود، در بدبینانه ترین حالت (به لحاظ تصمیم گیری معطوف به عقلانیت سازمانی) اگر سالی 30 درصد از کتاب ها پس داده نشود:

1) آنچه به غارت رفته کتاب است. این می تواند همسوترین دزدی دنیا با روند نیل به توسعه باشد.

2) کتاب ها به جای آنکه در قفسه های کتابخانه خاک بخورد، در خوابگاه ها و کلاس های درس بین دانشجویان و استادان رد و بدل می شود و موجب ارتقاء اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی خواهد شد.

3) نگهداری از اندک کتاب های کمیاب و مرجع را می توان به گروه های دانشجویی علاقه مند و داوطلب سپرد.

4) کتاب های تازه نشریافته در بازه زمانی کمتری جایگزین کتاب های قدیمی تر می شود و کتابخانه به روز می ماند.

5) در این زمانه کم اقبالی به کتاب، این فرایند می تواند ناخودآگاه عطش به داشتن و خواندن کتاب را بیشتر نماید و حس مسئولیت پذیری و تعهد را ارتقاء دهد.

 

پی نوشت:

من می بایست با مثالی فربگی و ناکارآمدی سیستم اداری کشور را برای کسانی توضیح می دادم و این متن صرفا بدین منظور نگاشته شده است و هیچ قصد و نیت دیگری ندارد. وقتی می گویند نظام اداری کشور فربه و ناکارآمد گردیده و نظام تدبیر و سیاست گذاری مستأصل مانده است، دقیقا از چنین رخدادهایی به ظاهر بدیهی سخن می گویند. هنگامی که می گویند از بافت و ساختارِ مدیریتیِ فرسودهِ داخلی بیش از دشمنی دشمنان خارجی آسیب دیده ایم، دقیقا این چنین سبک های مدیریتی مد نظر است که تدبیر در آن جایی ندارد. ساختار اداری کنونی کشور نیاز به اصلاحات اساسی دارد. هیچ معجزه ای برای برون رفت از بحران ها در کار نیست. ساختار و سیستم اداری کشور ظرفیت چندانی برای تعدیل بحران ها نخواهد داشت، مگر آنکه به اصلاحات اساسی تن در دهد.