فضای اجتماعی

فضای اجتماعی

آنچه نوشته ام بیش از هر چیز دیگری درباره من خواهد گفت.

کانال ارتباطی:
kazemian.mehrdad@gmail.com

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بجنورد» ثبت شده است

پس از سال ها دوری و بعد از مدت ها تلاش برای فراموشی، به واسطه هویت شغلی جدید، دوباره وارد فضای آکادمیک شدم. سرنوشت انگار روند زندگی مرا به دانشگاه گره زده بود. من توانایی گریز از دانشگاه را نداشتم و دانشگاه نیز از من. روز اولی که وارد دانشگاه شدم، غربت عجیبی وجود مرا فرا گرفت. فضاها و کالبدهایی که بین من و دانشگاه پیوند برقرار می کرد، خالی از همه چیزهایی بود که بدان معنا می بخشید. من در «وطن خویش غریب»، باید به سوگ همه چیزهایی می نشستم که روح را در زندگی دانشگاهی ام می دمید: نشست و برخاست های بر و بچه های انجمن، جلسه های سخنرانی، میتینگ های سیاسی، مناظره های دانشجویی، بحث و جدلِ شب های خوابگاه، یارهای دبستانی، سکوت ها، فریادها، شادی ها، غم ها و ... . ایام بدین منوال می گذشت و منِ بی خویش با زیبایی یک نوستالژی، روزهای افول دانشگاه را دوام می آوردم. من در مقطعی از تاریخ تحولات دانشگاه گرفتار آمده بودم. گویا زندگی دانشگاهی من از از مهرماه 85 آغاز شده و در خردادماه 89 پایان یافته بود. کاش هیچگاه به دانشگاه باز نمی گشتم. کاش می گذاشتم زیبایی آن برهه از زمان برای همیشه، برای کل زندگی، در ذهنم بماند. 16 آذرماه فرا رسید. 16 آذر 94 در نهایت ابتذال برگزار شد. جشن و پایکوبیِ لمپن هایی که تاریخ را قانع می ساختند شانزدهمین روز آذرماه را از گردش ایام کنار گذارد. «گناهی شان نبود، از جنمی دگر بودند». گویا تقدیر برای آنان نیز چنین رقم زده بود. چند صباحی گذشت و من با محیط خو می گرفتم. اما انگار چیزی در من، در گذشته من، جا مانده بود.

در یک روز سرد زمستانی چند تن از دانشجویان به سراغم آمدند. تصمیم داشتند، انجمن اسلامی دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان خراسان شمالی را برپا نمایند. از من راهنمایی خواستند. امید در وجودم شعله کشید. نمی دانم چرا تا آن زمان آن ها را ندیده بودم. جوانان پر شور و با انگیزه ای بودند و منِ در پیله خود فرو رفته، آن ها را نیافته بودم. نشست و برخاست من با آنان آغاز شد. انجمن نیز راه اندازی شد و اعضای جدید به آن پیوستند. من به واسطه تلاش برای تأسیس انجمن، دوستان جدیدی پیدا کرده بودم. همان آرمان ها، ایده ها و تفکرات در ذهن شان بود با رنگی جدید، سبکی متفاوت و طرحی نو. آن ها نیز در پیله خود تنیده بودند. انجمن بهانه ای شد تا پرواز کنند. هر چه روزها در پی هم می رفت، بیشتر با سبکِ زندگیِ نسل شان مأنوس می شدم. آنان نه فریاد می کشیدند و نه سکوت می کردند؛ فقط آنگونه که دلشان می خواست زندگی می کردند. آن ها نه قهرمان داشتند و نه قهرمان کسی بودند، بلکه خود قهرمانِ زندگیِ خود بودند. حاضر نبودند پای آرمان ها بمیرند، آنان پای اهداف شان زندگی می کردند. آنان به بیرونِ «زندگی»، به سیاست، فرهنگ، اجتماع، هنر، اقتصاد و ...، به اعتبار مسأله «زندگی» می نگریستند. آن ها در تکرارِ تاریخیِ بی پایانِ بازیِ قدرت ها، سودای اصالت دادن در سر داشتند: اصالت نیروهای زندگی. گردش ایام به آنان مدارا آموخته بود؛ تساهل در برابر قدرت، در برابر نسل های پیشین، در برابر استاد، در برابر ساختار اداری و در برابر سختی های معیشت. آری، جنبش دانشجویی جدید، تفاوت های نسلی بزرگی را به نمایش گذاشته است. «آن ها به لحاظ اقتصادی، تحصیلی، شغلی، رفاه و کیفیتِ زندگی رشد می کنند. این جوانان تحت تأثیر فناوری های نوین تحول می یابند و بازتولید می شوند. آن ها به خارج از کشور سفر کرده و با دنیا ارتباط برقرار می کنند. آن ها دائما سبک زندگی خود را تغییر داده و باز تغییر می دهند. آن ها جوانان متساهلی می شوند که در روز عاشورا مشکی می پوشند و عزاداری می کنند، زادروز کوروش را گرامی می دارند و جشن می گیرند، به مصدق می بالند و افتخار می کنند، به وقتش پای صندوق های رأی می آیند و تعطیلات را در آنتالیا و دوبی می گذرانند» و به زندگی ادامه می دهند. من یک پوزش خواهیِ بزرگِ نسلی به آن ها بدهکار بودم. آنان به این رسیده بودند که می توان فریاد نکشید، هزینه نداد، سکوت نکرد و پای آرمان ها ایستاد و همچنان زندگی کرد، زندگییییییییییییییییی.  

۱۶ آذر ۹۷ ، ۱۶:۴۰
مهرداد کاظمیان

این مطلب در پایگاه خبری تحلیلی عصر اترک منتشر شده است.


یکی از همکارانم که اتومبیل نسبتا مدل بالایی دارد، در حالی که از درب ورودی تا ساختمان محل کارم را قدم می زنم، ترمز می زند و می گوید: «خساست به خرج نده ماشین ات را بردار، بخاری اش را روشن کن، از شنیدن موسیقی صبحگاهی لذت ببر و شیک و با کلاس سر کارت بیا». من در یکی از شهرک های حاشیه بجنورد کار می کنم. راست می گوید، هر روز صبح مجبورم کمی زودتر برخیزم، حاضر شوم و در ایستگاه که کمی تا منزل مان پیاده روی دارد، منتظر بمانم تا سرویس بیاید. راننده سرویس نیز چندان منظم نیست، برخی روزها زود می آید برخی روزها دیرتر. بارها برای ایجاد انضباط در روند کارش تلاش کرده ایم اما اراده ای در سلسله مراتب اداری اش برای برخورد با او وجود ندارد. من در ایستگاه اول سوار سرویس می شوم و در نتیجه معمولا سرد است و به دلیل مشکلی که در سیستم گرمایشی اش وجود دارد تا آخر مسیر نیز چندان گرم نمی شود. تازه به خاطر سوار کردن سایر همکاران باید به اقصی نقاط شهر برویم و این حدود نیم ساعتی طول می کشد. از موسیقی گوش نواز خبری نیست. راننده محترم معمولا با نظافت سرویس نیز میانه خوبی ندارد، بنابراین شیک و با کلاس هم به محل کار نمی رسیم. با این وجود، تمام این مسائل و مشکلات مرا قانع نمی کند تا اتومبیل شخصی ام را بردارم و تک سرنشین طی طریق نمایم تا در محل کارم حاضر شوم. امسال بجنورد تا بدین جا 19 روز هوای ناسالم داشته است. عوامل بسیاری دخیل اند، اما بخشی از این آلودگی مربوط به گازهای ناشی از سوخت خودروهاست. درست است که قسمت قابل توجهی از مشکلات محیط زیستی کشور به سیستم حکمرانی و مدیریت بد در این عرصه (و البته بخش های کشاورزی و صنعت) مربوط می باشد اما این روزها مسأله به حدی بغرنج شده که رفتار محیط زیستی تک تک کنشگران در زندگی روزمره نیز بدل به غنیمتی گشته است. شاید امروز هوای ناسالم در بجنورد مسأله ای اولویت دار نباشد و در دستور کار مردم قرار نگرفته باشد اما مسائل محیط زیستی از آن دست معضلاتی ست که چون خلسه ای، آرام آرام منطقه را فرا می گیرد و چون مبتلایش ساخت، سال ها طول خواهد کشید تا التیامی حاصل شود. برای بحران های محیط زیستی هیچ راهکار مؤثر کوتاه مدتی وجود ندارد. پس بهتر است، با آئینه عبرت شهرهای بزرگ کشور که با بحران آلودگی هوا دست به گریبان اند، هر چه زودتر مواجه شده و در سطح فردی کمی سختی به جان خریده و رفتاری محیط زیستی داشته باشیم. در واقع، ناکارآمدی سیستم حکمرانی در مواجهه با بحران محیط زیست، چیزی از وظیفه فردی ما کم نخواهد کرد و این بخشی از هویت شهروندیِ مدرن است.

من می توانم برای کارمندان چند پیشنهاد ارائه کنم که البته قطعا انسان های خلاق در آینده ایده های بهتر و بیشتری می پرورانند:

- اگر اداره محل کارتان سرویس دارد، حتما به جای اتومبیل شخصی با سرویس بروید. مشکلات کوچک را به راحتی با راهکارهای ابداعی می توانید حل کنید. به عنوان نمونه، به شخصه برخی روزها کفش ورزشی می پوشم و زمانی را که راننده تأخیر دارد با حالت پیاده روی مسیر سرویس را طی می کنم تا برسد. گاهی وقت ها زودتر حرکت می کنم تا مسیر بیشتری را بپیمایم و فرصت را برای ورزش غنیمت شمارم.

- حتی اگر مدیر کل، مدیر یا معاون هستید، از سرویس استفاده کنید. مطمئن باشید استفاده از سرویس برای شما کسر شأن نخواهد بود. بلکه می توانید در سرویس از مشکلات کارکنان و همچنین معضلات سیستم آگاهی بیشتری کسب کنید و راهکارهای خوبی برای رفع آن ها بیابید.

- اگر محل کار به منزل تان نزدیک است، از دوچرخه استفاده کنید. باور کنید دوچرخه سواری رفتار متمدنانه و با اصالت تری ست. لذت بیشتری هم دارد. تنها یک تازه به دوران رسیده مسیری کوتاه را با اتومبیل مدل بالایش می رود و بعد کلی دنبال جای پارک می گردد. اگر دوچرخه ندارید، هوای تازه صبحگاهی بجنورد برای پیاده روی و قدم زدن بسیار مطبوع است. 

- اگر سرویس ندارید، چند نفر با هم جمع شوید و نوبتی اتومبیل بردارید. فقط کمی برنامه ریزی می خواهد. اگر نه، می توانید با یک راننده هماهنگ کنید تا به عنوان سرویس شما باشد. در این معضل بیکاری، اشتغال زایی هم کرده اید.    


http://www.atraknews.com/new.aspx?id=2800456


۲۶ بهمن ۹۶ ، ۱۱:۰۵
مهرداد کاظمیان
متن ذیل مصاحبه خانم زهرا همتی، دانشجوی دکتری محیط زیست با خبرگزاری بجنا است که حاوی نکات مهمی در رابطه با معضلات محیط زیستی استان خراسان شمالی می باشد. 


زهرا همتی کارشناسی ارشد جامعه شناسی و دانشجوی دکتری آموزش محیط زیست، ساکن خراسان شمالی است. به مناسبت روز جهانی محیط زیست به سراغ او رفته ایم تا در خصوص مسائل و معضلات محیط زیستی استان خراسان شمالی با وی به گفت و گو بپردازیم.

 

- در حال حاضر در استان خراسان شمالی چه مشکلات محیط زیستی وجود دارد؟

متاسفانه در حال حاضر مشکلات محیط زیستی بسیاری جهان را تهدید می کند. کشور ایران علاوه بر مشکلات محیط زیستی مشترک، با چالش‌های اساسی مختص به خود دست و پنجه نرم می کند. استان خراسان شمالی نیز از این امر مستثنی نبوده و مانند سایر نقاط کشور با مشکلاتی رو به رو است. عمده ترین مشکلات محیط زیستی که خراسان شمالی با آن مواجه است عبارت اند از عدم اجرای صحیح و اصولی مدیریت پسماند، کمبود منابع آب، کاهش تنوع زیستی که یکی از دلایل آن شکار بی رویه و برداشت بیش از حد پوشش گیاهی است و تخریب گسترده عرصه­های طبیعی (به نحوی که این استان از لحاظ تخریب مراتع در ردیف پنج استان مطرح در این زمینه می­باشد).

- منظور از مدیریت پسماند چیست و چرا معتقدید که در اجرای آن مشکلی وجود دارد؟

امروزه در دنیا و بسیاری از شهرهای ایران مدیریت مواد زائد شهری یکی از راهبردهایی است که با هدف کاهش حجم و وزن مواد زائد، کاهش آلودگی ناشی از انتشار بو و شیرآبه زباله که گاهاً سمی هستند، بازیافت یا استفاده مجدد از زباله‌ها (که برخی آن را طلای کثیف می‌نامند) و همچنین کاهش هزینه های احتمالی دفع زباله، مورد توجه است. در حالیکه شنیده ها حاکی از آن است که تنها کارخانه کمپوست استان خراسان شمالی که در بجنورد واقع شده، با وجود صرف هزینه گزاف برای ساخت آن، چندین سال به حالت تعلیق درآمده است. در حال حاضر نیز دپو و دفع زباله به شیوه ای غیر بهداشتی در نقاطی چون کوه بابا موسی صورت می گیرد.

همچنین، وضعیت تفکیک زباله‌ها از مبدأ نیز طرحی است که متاسفانه چندان مورد استقبال شهروندان قرار نگرفته است. هرچند اخیراً اقداماتی از سوی شهرداری برای جمع آوری زباله های خشک (شیشه، پلاستیک، کاغذ) صورت گرفته و روزهایی از هفته ماشین‌هایی برای جمع آوری در سطح شهر تردد می کنند. اما حلقه مفقوده آن فراهم نبودن زیر ساخت های فرهنگی است که با آموزش های موثر و در نظر گرفتن بسته های تشویقی مناسب برای جلب مشارکت عمومی می‌تواند راهگشا باشد. آموزش خانوارها درب منازل یا از طریق رسانه‌ها، آموزش دانش آموزان و دانشجویان برای انتقال اطلاعات به سایر اعضای خانواده موثر خواهد بود. همچنین از طرفی، باید توجه داشت که در خانه و خانواده مسئولیت تفکیک زباله را بیشتر زنان بر عهده می گیرند. در نتیجه بهتر است، آموزش ها بر آنان متمرکز شود و از طرف دیگر تجربه آموزش کودکان در خصوص قوانین راهنمایی و رانندگی نشان داده که آنان می توانند اعضای خانواده را تحت تأثیر قرار دهند. می توان از این تأثیرگذاری آنان در خصوص تفکیک زباله نیز مدد جست.

 

- به نظر شما به چه دلیل با بحران منابع آب مواجه شده ایم و راهکار شما برای مقابله و کاهش مشکلات ناشی از آن چیست؟

کاهش نزولات جوی و همچنین حفر چاه های عمیق بدون مجوز موجب شده است که سطح آب های زیر زمینی افت کند. افت سطح آب های زیرزمینی بحرانی است که در صورت تداوم، دیگر قابل جبران نیست. چرا که منافذ زیرزمینی به مرور بسته شده و حتی با افزایش بارش‌های جوی امکان نفوذ و ذخیره آب غیرممکن می‌شود. حفره های زیرزمینی مثل یک تکه اسفنج  می ماند که زمانی که آب روی آن ریخته می شود، آب در حفره های آن نفوذ می کند. در صورتی که برای مدتی بارش ها کم شود و از سویی آب های ذخیر شده در آن تخلیه شود، به مرور این حفره ها پر شده و اصطلاحاً زمین فروکش می کند. افزایش سیل و جاری شدن سیلاب بعد از هر بارندگی در این اواخر یکی از عواقب فروکش کردن زمین و بسته شدن حفره های زیرزمینی ست. از سوی دیگر، انتخاب نامناسب نوع کشت و کشاورزی، افت بیشتر منابع زیرزمینی را به همراه دارد. برای جلوگیری از ادامه این روند و کاهش اثرات آن لازم است محصولاتی با نیاز کمتر به منابع آب جایگزین شود. علاوه بر آن روش های آبیاری را نیز با هدف کاهش مصرف آب اصلاح و تغیر یابد.

 

- در ابتدای صحبت هایمان به کاهش تنوع زیستی اشاره کردید، چرا با این معضل مواجه شده ایم؟

اشاره کردم، تخریب گسترده عرصه­های طبیعی در سطح استان به حدی است که در ردیف پنج استان مطرح در این زمینه قرار گرفته ایم. قرار گرفتن در این رده عمق فاجعه را نشان می دهد. جاده بجنورد - اسفراین به ویژه در فصل بهار که کوه ها و تپه های شخم زده ی آن حتی در شیب های تند، توجه هر رهگذری را جلب می کند، نمونه ای واضح و روشن از این ادعا است. زمین هایی آماده کشت که به نظر نمی رسد سابقا جز زمین های کشاورزی بوده و از منابع آبی لازم برای آبیاری برخوردار باشد. از سویی، این زمین ها نه تنها در چند سال آینده دیگر حاصلخیزی خود را از دست داده و پاسخگوی نیاز کشاورزان نخواهد بود، بلکه دیگر به شرایط و پوشش اولیه خود باز نخواهد گشت. این آسیب در مناطقی اتفاق می افتد که به نظر می رسد از تنوع جانوری، گیاهی و دارویی غنی برخوردار باشد.

دو منطقه مهم و اساسی حافظت شده سالوک و ساریگل در استان خراسان شمالی واقع شده و چند سالی ست که به عنوان پارک ملی ارتقاء یافته است. پارک ملی سالوک و ساریگل زیستگاه پرندگان،  خزندگان و حیوانات بسیاری مانند قوچ، میش اوریال و آهو، گرگ، پلنگ، کفتار، شغال، گراز، گربه وحشی، گربه پالاس، سنجاب، خارپشت، چکاوک، کبک، تیهو، انواع پرندگان شکاری و ... است. در این مناطق گیاهانی با ارزش دارویی مانند زیره سیاه، آویشن، علف چای، کاکوتی و ... می روید. این تنوع غنی از جانوران و گیاهان، شکارچیان و سودجویان را به سوی خود جذب می کند. البته نمی توان گفت که افرادی که در این مناطق حفاظت شده و سایر مناطق استان به برداشت و شکار مبادرت می ورزند، همگی آگاهانه و با قصد کسب سود و منافع اقدام می کنند. همین امر، مسئولیت ما و مسئولان را برای آگاهی رساندن و آموزش در مورد اهمیت مناطق حفاظت شده و سایر مناطق با پوشش گیاهی و جانوری ارزشمند و اطلاعاتی در زمینه شیوه صحیح و پایدار برداشت، دوچندان می کند. گشت و کنترل بیشتر توسط محیط بانان سازمان حفاظت محیط زیست و افزایش تعداد محیط بانان به منظور جلوگیری از تخلفات شکار و صید نیز تا حدودی راهگشا خواهد بود. از سوی دیگر، باید سازمان های مردم نهاد نیز مسئولیت بیشتری را در آگاه سازی و آموزش بپذیرند و نقش فعالانه تری ایفا نمایند.

 

- در نهایت اگر جمع بندی در زمینه محیط زیست خراسان شمالی دارید، بفرماید.

همه اینها مقدمه ایست برای پرداختن به لزوم فرهنگ سازی از طریق آموزش های محیط زیستی به عموم مردم از قشرها و گروه های مختلف و همچنین مسئولان در تمامی حوزه ها و تمامی سطوح مدیریتی. این امر محقق نخواهد شد جز اینکه ارگان ها و سازمان های مختلفی مانند سازمان حفاظت محیط زیست، منابع طبیعی، آموزش و پرورش، دانشگاه و... هر کدام به نوبه خود به مسائل و مشکلات ورود پیدا کنند.

علاوه بر این، در اغلب نقاط دنیا و حتی برخی مناطق کشورمان سازمان های مردم نهاد (NGOs) فعالیت های بسیار موثر و مهمی در زمینه آموزش های محیط زیستی داشته و به خوبی مشکلات و مسایل محیط زیستی را رصد کرده و درصدد برطرف کردن آن به انحاء مختلف بر آمده اند. اما در سطح استان خراسان شمالی تنها 5 یا 6 سازمان مردم نهاد محیط زیستی فعالیت دارد که به نظر می رسد این تعداد اندک توان کافی برای اقدامات چشمگیر نداشته و ندارند. لذا، ایجاد سمن های محیط زیستی و جلب مشارکت عمومی در ارتقاء وضعیت محیط زیست و پیگیری مطالبات محیط زیستی بایستی در اولویت و دستور کار مردم قرار گیرد. دانشجویان، نخبگان، خبرگزاری ها و صدا و سیمای استان نقش بسیار مهمی در این زمینه دارند. باید هر کس مسئولیت محیط زیستی خود را بپذیرد و بهترین کاری که می تواند انجام دهد؛ قبل از آنکه خیلی دیر شود.


http://bojna.ir/new.aspx?id=83216



۲۰ خرداد ۹۶ ، ۱۹:۲۴
مهرداد کاظمیان

این مطلب در پایگاه خبری تحلیلی عصر اترک، به مناسبت روز جهانی محیط زیست منتشر شده است.


  برای سال های متمادی، تجربه سفر در جاده کوهستانی پر پیچ و خم بجنورد- اسفراین یکی از زیباترین چشم اندازهای طبیعی را پیش روی مسافران قرار می داده است. مسیری که در فصول آغازین سال زینت چشمه های متعدد، دامنه های سرسبز، مراتع بکر، تنوع گیاهان دارویی و سبزی هایی برای آش های محلی را به رخ می کشیده است. این در حالی ست که در سال های اخیر، با آغاز بهار طبیعت نم نمک زخم های شیارهایی موازی برای کشت محصولات کشاورزی در دامنه های آن نمایان می شود. محمد درویش، مدیر کل مشارکت های مردمی سازمان حفاظت محیط زیست در اردیبهشت ماه 1393 در اسفراین اشاره می کند: «مشاهدات در مسیر بجنورد به اسفراین تأثر برانگیز است و در کمتر جایی در کشور می توان شاهد این تخریب گسترده منابع طبیعی بود. ما شاهد تخریب گسترده پرشیب دامنه های کوهستانی هستیم که به بهانه توسعه کشاورزی، آینده این سرزمین را نابود می کند». از آن زمان حدود 3 سال می گذرد و متأسفانه هر ساله بر مساحت زمین هایی که شخم می خورند و همچنین بر شیب آن ها افزوده می شود.

  در واقع، زمین های مذکور برای کشت دیم استفاده می شوند. این نوع زمین ها به دلیل اینکه برای سال های طولانی آیش بوده اند، با وجود آن که به دلیل شرایط آب و هوایی خاص منطقه، تناسبی با کشت دیم ندارند، در سال های اولیه برداشت خوبی رقم زده اند اما در سال های بعد به تدریج از حاصلخیزی خاک کاسته شده و تمام ارزش طبیعی خود را از دست داده است. تنها چیزی که مانده و می ماند اثرات سوء آن است.

  این نوع دست بردن به منابع طبیعی منطقه، احتمالا آسیب های محیط زیستیِ کوتاه مدت و بلند مدت به همراه دارد که من به دلیل آن که تخصصی در این حوزه ندارم از آن ها بی خبرم؛ اما می توانم از تأثیراتی که دیگر صرفا محیط زیستی نبوده و زندگی اجتماعی مردم را نیز تحت الشعاع قرار می دهد، سخن بگویم:

1) بسیاری از این شیارها و شخم ها (که نرخ فرسایش شدید خاک منطقه را نیز به همراه داشته است) سبب می شود، کوچکترین بارش ها تبدیل به سیلاب های ویرانگر شود. بیشتر خسارتِ سیل های اخیر استان، بر کشاورزان و دامداران وارد شده است.

2) شخم زدن زمین و نابودی مراتع، درختچه ها و بوته ها همچنین موجب می شود تا خاک ترکیب اصلی خود را از دست داده و در نتیجه با وزش کوچکترین بادها، مقدار زیادی ریزگرد در هوا پراکنده شود. مردم شهرهای بجنورد و اسفراین در تجربه زیسته خود، در سال های اخیر گرد و خاک بیشتری را در زندگی روزانه خود احساس می کنند. بررسی تعداد کسانی که در سال های اخیر به حساسیت ها و آلرژی هایی با منشأ گرد و خاک مبتلا شده اند نیز مؤید این قضیه است.

3) بخشی از کارکرد منابع و محیط های طبیعی، دمیدن روح به زندگی روزمره است. مسیری که در گذشته فضاهایی معنا بخش را پیش روی رهگذران می گذاشته، اکنون دریچه ای از دست اندازی خشن انسان به طبیعت را به نمایش می گذارد.  

 

پی نوشت:

باید درباره مسائل و مشکلات استان گفتگو کنیم. تصمیم گیری برای حل مشکلات باید با پشتوانه مطالبه ای عمومی و مشارکتی مردمی صورت گیرد. موضوع ذکر شده به دغدغه ای دارای اولویت برای فعالان مدنی و محیط زیستی استان تبدیل شده است. به عنوان یکی از آن ها، از صدا و سیمای خراسان شمالی و همچنین خبرگزاری های فعال استان درخواست می کنم، بخشی از برنامه های خود را به موضوع فوق اختصاص داده و تا رسیدن به نتیجه یا بهبود نسبی پیگیری نمایند.


http://atraknews.com/new.aspx?id=2787444


۱۶ خرداد ۹۶ ، ۱۸:۵۹
مهرداد کاظمیان

این مطلب در پایگاه خبری تحلیلی عصر اترک منتشر شده است.


به من پیشنهاد شده بود مقاله ای را که قبلا در رابطه با مکان یابی، ارزیابی تأثیرات اجتماعی و محیط زیستی اقدامات توسعه ای بجنورد (پروژه های کارخانه بیوکمپوست و تقاطع غیر هم سطح 19 مهر) برای خبرگزاری عصر اترک نوشته بودم، با فرمت مقالات شبکه مطالعات سیاست گذاری عمومی (شمس) بازنویسی و به صورت متنی سیاستی منتشر نمایم. در آن مقاله آمارها و اعداد و ارقامی ارائه شده بود که برای تولید متنی سیاستی می بایست از منابعی دقیق و دست اول بازیابی و بازنویسی می شد. زمان زیادی صرف کردم تا به منظور جمع آوری داده هایی دقیق به طرح توجیهی، مطالعات مکان یابی و یا پیوست های فرهنگی، اجتماعی و محیط زیستی پروژه های مذکور دست یابم. اما متاسفانه در تلاشی یأس آور تنها دو نتیجه محتمل عایدم شد: 1- یا چنین چیزهایی اصلا وجود نداشته است. 2- و یا نباید و یا نمی توانست در اختیار من قرار گیرد. این در حالیست که من نه تنها به عنوان یک پژوهشگر اجتماعی بلکه به عنوان یک شهروند حق داشتم به اطلاعات پروژه هایی که بر زندگی روزمره ام تأثیرگذار است، دسترسی داشته باشم. عدم دسترسی شهروندان به آمارها، اطلاعات و طرح های توجیهی اقدامات عمرانی و توسعه ای می تواند بسیار آسیب زا باشد و به شدت سرمایه اجتماعی و مشارکت آنان را معلق نماید.

در واقع، شفافیت اطلاعات (Transparency) یکی از شاخص های ادبیات حکمرانی خوب (Good Governance) در نیل به توسعه همه جانبه می باشد. شفافیت اطلاعات در طراحی و اجرای اقدامات توسعه ای به معنی جریان آزاد اطلاعات و قابلیت دسترسی سهل و آسان به آن برای تمامی ذی نفعان مربوطه است. اطلاعات باید به اندازه کافی و به صورت قابل فهم در دسترس باشند و از طرف دیگر اتخاذ تصمیمات و اجرای آن ها با مشارکت ذینفعان صورت گیرد. از جهتی دیگر، همچنین به منظور اینکه ساختار زندگی روزمره بیش از آنکه متأثر از رخدادها باشد، به قول جامعه شناس فرانسوی امیل دورکهایم، به تجویز درمان های علمی برای مسائل اجتماعی تن در دهد، باید اطلاعات اقدامات توسعه ای به صورت شفاف به بوته نقد و بررسی پژوهشگران و متخصصان درآید. این نه یک پیروی بدون قید و شرط از الگوها و نظریه های حکمرانی غربی بلکه مداخله منطق و خرد در روند برنامه ریزی، تصمیم سازی و استفاده از ظرفیت سرمایه اجتماعی و مشارکت مردم می باشد. به عنوان نمونه، امروزه در حوزه اقدامات محیط زیستی، بسیاری از روش ها و ابزارهای برنامه ریزی محیط زیستی برای حصول مناطق و محلاتی پایدارتر به سوی تهیه طرح ها در مقیاس محلی گرایش یافته اند. چنین دیدگاه های برنامه ریزی، بر این باور هستند که تدوین سیاست گذاری ها و طرح های خوب با استفاده از مشارکت جامعه محلی امکان پذیر می گردد. بدین ترتیب، در اینگونه برنامه ها که «برنامه ریزی محیط زیستی محلی» (Local Environmental Planning) خوانده می شود، شناخت ویژگی های جامعه محلی و راهکارهای جلب مشارکت هر چه بیشتر آن ها بسیار ضرورت می یابد. در دو دهه اخیر طرح های محیط زیستی محلی به عنوان یکی از کارآمدترین ابزارها برای تأمین چنین نیازهایی شناخته شده است. برنامه ریزی بومی یا محلی در وهله اول جلب اعتماد و مشارکت شهروندان و افزایش سرمایه اجتماعی آنان را می طلبد و در این گام مهمترین مقوله، شفافیت اطلاعات اقدامات توسعه ای می باشد. مشارکت مردمی، یعنی همراهی کسانی که امر سیاست گذاری توسعه بر نحوه زندگی آنان تأثیر می گذارد. مشارکت بهره برداران و ذینفعان توسعه کلید موفقیت هر اقدامی است که به منظور نیل به توسعه انجام می گیرد. البته باید توجه داشت که مداخله مردم در چنین فرایند پیچیده ای، به صورت خود به خودی به وقوع نخواهد پیوست بلکه فعال ترین نوع مشارکت مردم در برنامه ریزی، در جوامعی دیده می شود که فرایند و شیوه های مداخله آن ها در تدوین طرح ها مورد توجه قرار گرفته و به دقت سازمان دهی شده باشد.

 

پی نوشت

الف- شفافیت اطلاعات، تعالی سرمایه اجتماعی شهروندان و در نهایت جلب مشارکت بومی- محلی آنان در روند طراحی و اجرای اقدامات توسعه ای بدون شک فرایندی بسیار سخت، پیچیده و زمان بر است. این فرایند، اقدامات عمرانی بزرگ را که در صورت تأمین بودجه به سرعت آغاز، اجرا و پایان می گیرند و برای عده ای منافع، گزارش عملکرد و در نتیجه جذب آراء در انتخابات به همراه دارد، به صورت تعلیق در می آورد اما باید به این نکته توجه داشت که برای حکمرانان خوب (در اینجا مسئولان، برنامه ریزان و سیاست گذاران شهری) وزنه اقدامات تمام شده پر عیب و نقص، کمتر از وزنه اقدامات ناتمامی ست که به صورت علمی، با شفافیت کامل اطلاعات و با جلب مشارکت شهروندان به پیش می رود و با دقت، کار سخت و صرف زمان بسیار به اتمام می رسد.

ب- برگزاری انتخابات پنجمین دوره شوراهای شهر و روستا نزدیک است. به زودی فضای شهری مملو از تبلیغات پر زرق و برق کاندیدایی می شود که می خواهد به شهروند القاء کند، این تنها معیار رأی دادن است. در کنار شور و هیجان و پویایی ایجاد شده در فضای انتخابات در جلسات تبلیغاتی کاندیداها می توان این سوألات را از آنان پرسید که 1- آیا به شفافیت اطلاعات و دسترسی شهروندان به آمار و ارقام، طرح های توجیهی و پیوست های فرهنگی، اجتماعی و محیط زیستی اقدامات شهری که بر روی زندگی روزمره آنان موثر است، اعتقادی دارند؟ 2- چه مکانیسم هایی برای تحقق این شاخص مهم در نیل به توسعه پایدار شهری طراحی کرده اند؟ به عنوان نمونه در شهر بجنورد، چگونه اطلاعات اقدامات توسعه ای و پروژه هایی چون کارخانه بیوکمپوست، تقاطع غیر هم سطح 19 مهر، پارکینگ بزرگ طبقاتی بجنورد، کنارگذر شمالی و جنوبی، مکان یابی فرودگاه، گورستان و .... را در اختیار شهروندان قرار می دهند؟ 3- چه مکانیسمی برای جلب مشارکت مردم در تصمیم گیری و تصمیم سازی طراحی و اجرای پروژه های عمرانی و توسعه ای آتی دارند؟ به عنوان نمونه اگر بخواهند یک پارک شهری احداث نمایند چه مکانیسمی برای مشارکت مردم در برنامه ریزی در نظر می گیرند؟ 4- آیا به طرح های توجیهی، پیوست های فرهنگی- اجتماعی و ارزیابی تأثیرات محیط زیستی اعتقادی دارند؟ 5- چه مکانیسم ها و ضمانت اجراهایی برای انجام چنین طرح هایی در کنار اقدامات توسعه ای در نظر گرفته اند؟    

 

منابع

میدری، احمد (بی تا)، مقدمه ای بر نظریه حکمرانی خوب، فصلنامه رفاه اجتماعی، سال ششم، شماره 22.

Faryadi, sh (2004) A Methodology for Participatory local Environment Planning, Environment Studies, No. 36
۱۵ فروردين ۹۶ ، ۱۸:۱۱
مهرداد کاظمیان

این مطلب در پایگاه خبری تحلیلی عصر اترک منتشر شده است.


حدود یک سال است که به عنوان یک شهروند در کالبد فضایی، فرهنگی و اجتماعی شهر بجنورد نفس می کشم و معیشت می گذرانم. در این مدت موضوعات و مسائل مختلفی در حوزه جامعه شناسی شهری توجهم را جلب نموده و بارها تصمیم گرفته ام سلسله مباحثی در رابطه با این موضوع به رشته تقریر درآورم. در این مقطع با ورود به عرصه ای میان رشته ای به دو پروژه عمرانی- توسعه ای تقاطع غیر هم سطح و کارخانه بیوکمپوست بجنورد خواهم پرداخت. لازم به ذکر است، به دلیل اینکه تقریبا هیچ سند، مدرک و طرح توجیهی رسمی در خصوص معرفی پروژه ها نیافته ام، مجبور شده ام به آمار و ارقامی که در سایت های خبری منتشر شده است، اکتفا کنم. 

بررسی روند نیل به سوی جهانی هر چه بهتر نشان می­دهد، از ابتدای دهه 1980، مفهوم توسعه چرخشی بنیادین را تجربه کرده است. آگاهی یافتن بر نقش محیط زیست، انسان، ارزش های انسانی و اجتماعی، واقعیت های گروه ها و اقشار اجتماعی در شکل دادن به توسعه و چگونگی توزیع منافع آن و همچنین درک این نکته که دیگر نمی توان به تداوم توسعه در قالب های پیشین امیدوار بود، در قالب زایش مفهوم توسعه پایدار متجلی شد. شهر مدرن به عنوان اصلی ترین مکان برای تجلی توسعه پایدار در کانون توجهات قرار می گیرد و پژوهش هایی برای بررسی توسعه پایدار شهری طراحی و اجرا می گردد. از این به بعد است که مناسبات توسعه پایدار شهری، علاوه بر علوم مهندسی و عمرانی، از علوم انسانی و اجتماعی مدد می­جوید. معمولا در ساحت فضایی یک شهر، اقدامات توسعه ای و عمرانی گوناگونی در حال انجام می باشد. این اقدامات علاوه بر تجربه های هیجان انگیز رشد و نوسازی خصوصا برای شهری تازه مطرح شده، با تأثیرات سوء متفاوتی نیز همراه است. تعامل پیچیده ای از آرایش فضایی زیرساخت های شهری، توزیع جغرافیایی امکانات و تسهیلات، توزیع منابع زیست محیطی شهر، نظام تصمیم گیری حاکم بر اقدامات توسعه ای، ارزش ها و هنجارهای حاکم بر روابط اجتماعی در محیط شهری، ایجاد کننده این پیامدها و عوارض برای شهروندان است. نکته مهم این است که منافع و هزینه هایی که به واسطه این اقدامات توسعه ای برای قشرها و گروه های مختلف شهروندان حاصل و تحمیل می شود، عادلانه توزیع نمی گردد. بجنورد شهری ست که بعد از شکل گرفتن استان خراسان شمالی، به عنوان مرکز این استان، انواع اقدامات توسعه ای و آثار مثبت و منفی آن را بیش از پیش و با سرعتی بسیار تجربه کرده است. امروزه، تلی از پروژه های توسعه ای- عمرانی بی روح و بدون مطالعات منسجم مکان یابی، ارزیابی های محیط زیستی و پیوست های فرهنگی- اجتماعی، آینده این شهر را با مخاطره همراه ساخته است.

 

تقاطع غیر هم سطح (پل) بجنورد

طرح تقاطع غیر هم سطح بجنورد با ارائه مستندات کارشناسی توسط شهرداری و واحد ترافیک با هدف روان سازی ترافیک در چهار راه شهدا (خوشی) به تصویب رسیده است. اسناد مربوط به کارشناسی طرح منتشر نشده و با توجه به قرائن، تقریبا می توان مطمئن بود که طرح، پیوست اجتماعی- فرهنگی و زیست محیطی نیز نداشته است. آنگونه که در اخبار مربوط به آن مقطع درج شده، مرجع تصویب طرح، شورای شهر و کمیته فنی استانداری می باشد. اعتبار در نظر گرفته شده برای اجرای پروژه 14 ماهه تقاطع غیر هم سطح بجنورد، 86 میلیارد ریال برآورد شده، اما پروژه عمرانی مذکور سرانجام پس از حدود دو سال تأخیر با اعتبار 150 میلیارد ریال به بهره برداری رسیده است.

چهاراه شهدا (خوشی) بجنورد، از طرفی همواره محل عبور مسافران جاده مشهد- شمال- تهران بوده است و از طرف دیگر پس از مرکز استان شدن شهر بجنورد به معبری پر تردد برای کسانی که برای انجام امور اداری، درمانی و ... به مرکز استان مسافرت می کردند، تبدیل شده بود. بدین ترتیب، چهارراه بار ترافیکی زیادی را در ساعات مختلف روز تجربه می کرده است. اما سوال اساسی این است که آیا در زمان تهیه و پیشنهاد طرح، همه مقوله های ذکر شده با رویکردی همه جانبه مورد توجه قرار گرفته است؟ آیا تنها راه ممکن برای روان سازی ترافیک چهارراه مذکور اجرای طرح تقاطع غیر هم سطح بوده است؟ و آیا تأثیرات این اقدام مداخله ای بر قشرهای گوناگون شهروندان، محیط زیست و ... بررسی شده است؟ تجمع کسبه و تجار چهارراه خوشی تنها دو ماه پس از آغاز پروژه، اهمیت و ضرورت پیوست اجتماعی- فرهنگی و اثرات سوء ناشی از فقدان آن را نشان می دهد. شناخت ذی نفعان و زیان دیدگان احتمالی در اجتماع محلی و واکنش های آن ها نسبت به عملکرد شهرداری در احداث این پروژه به منظور طراحی مناسب و مدیریت فرایند اجرا و بهره برداری از آن ضرورتی است که مطالعات ارزیابی تأثیرات می توانست پاسخگوی آن باشد. چهارراه خوشی منطقه ای تقریبا تجاری بوده که کاسبان قدیمی بجنورد را در خود جای داده است. کسب و کار آن ها باید در مطالعات ارزیابی تأثیرات مورد بررسی دقیق قرار می گرفت. علاوه بر کاسبان و تجار، بافت مسکونی اطراف چهارراه نیز از تأثیرات اجرای پروژه مصون نبوده است. این نوع مطالعات، تمامی ذی نفعان و زیان دیدگان احتمالی را به ترتیب اهمیت و اولویت مورد بررسی قرار می دهد و برای کاهش آسیب ها و مخاطره ها راهکار اجرایی ارائه می نماید. بدین ترتیب، پروژه تقاطع غیرهم سطح بجنورد از فقدان بررسی های همه جانبه رنج می برده است. نگاهی به نقشه جامع شهری بجنورد، حتی وجود مطالعات کارشناسی تک بعدی حمل و نقل را نیز با شک و تردید همراه می سازد. پروژه کنار گذر شمالی بجنورد از سال 1385 آغاز شده بود و در زمان تصویب طرح تقاطع غیر هم سطح، بحث پروژه کنارگذر جنوبی نیز مطرح بوده است. احتمالا پیش بینی این موضوع که بار ترافیکی چهارراه با احداث دو پروژه کنارگذر بجنورد کاهش چشمگیری می یافته، نباید برای کارشناسان سخت بوده باشد. با توجه به مباحث مطرح شده در خصوص تقاطع غیر هم سطح بجنورد می توان چنین نتیجه گرفت: 1) طرح مذکور، از دیدگاه توسعه پایدار شهری، طرحی شکست خورده است. زیرا به لحاظ مکان یابی پروژه های عمرانی و بررسی تاثیرات بر اجتماع بومی- محلی متاثر از آن، مورد بررسی همه جانبه قرار نگرفته است. 2) در طراحی و اجرای پروژه، بر کارشناسی واحد ترافیک شهری تاکید شده است. قرائن و شواهد موجود نشان می دهد، ضرورت اجرای طرح به منظور مدریت ترافیکی نیز بر داده های سست و مخدوشی استوار بوده است.   

در وضعیت شهرهای امروزی، لزوم توجه به مدیریت ترافیک درون شهری، ایجاد هماهنگی و سازگاری میان وسایل نقلیه عمومی و شخصی، مدیریت توقفگاه ها، پارکینگ ها، پیش بینی محل عبور وسایل نقلیه موتوری و دوچرخه و ... بر هیچ کس پوشیده نیست. کارشناسان پیامدهای عمده ای را متوجه عدم توجه به ترافیک شهری می نمایند. از نگاه کارشناسان حمل و نقل، تقاطع های غیر هم سطح، یکی از کاربری های مؤثر در کیفیت کنترل ترافیک است که با افزایش بار ترافیکی در شهرهای کلیدی، روز به روز بر اهمیت آن افزوده می شود. با این وجود، ارزیابی طرح های غیر هم سطح با توجه به تأثیرشان در کیفیت زندگی روزمره شهروندان و همچنین حجم انبوه سرمایه گذاری های لازم برای آن، نیاز به توجه و دقت بالایی در مرحله تصمیم گیری دارد. توجه به معیارهای اقتصادی، محیط زیستی، اجتماعی، فرهنگی و کالبدی در ارزیابی تقاطع های غیر هم سطح اجرا شده ضروری به نظر می رسد چرا که توجه صرف به معیارهای ترافیکی که معمولا در زمان تهیه و پیشنهاد طرح ها، ملاک تصمیم گیری می باشند، می تواند موجب اثرات نامطلوب در سایر زمینه ها گردد.

 

کارخانه بیوکمپوست بجنورد

کمپوست یکی از راهبردهای مدیریت مواد زاید شهری است که با هدف کاهش حجم و وزن موادی که باید دفع شود، کاهش انتشار بو و شیرابه، بازیافت منابع و کاهش هزینه های احتمالی دفع زباله ها مورد استفاده قرار می گیرد. ساخت کارخانه بیوکمپوست بجنورد از سال 1387 در زمینی به مساحت 15 هکتار، در 25 کیلومتری شرق بجنورد، با همکاری چهار شهرداری استان (بجنورد، اسفراین، شیروان و آشخانه) و با در نظر گرفتن اعتبار 5/4 میلیارد ریال از سوی شهرداری های مذکور و 35 میلیارد ریال اعتبار از سوی دولت کلید خورده و سرانجام در تیرماه سال 1391 با افزایش هزینه های ساخت و با حضور وزیر کشور به بهره برداری رسیده است. کارخانه فوق، بزرگترین کارخانه کمپوست شمال شرق کشور است که ظرفیت روزانه آن 250 تن در یک شیفت کاری اعلام شده و این ظرفیت تا 500 تن نیز قابل ارتقا است و توانایی تولید سالانه 4200 تن کود آلی را دارد و می تواند از متصاعد شدن حداقل 200 متر مکعب گاز گلخانه ای از هر تن پسماند نیز جلوگیری کند. کارخانه کمپوست بجنورد علاوه بر بازیافت زباله های تولیدی بجنورد، اسفراین، شیروان و آشخانه، ظرفیت آن را داشته تا از ورود سالانه 33 میلیون لیتر شیرآبه زباله به منابع زیرزمینی منطقه جلوگیری کند.

در حالی که بر اساس برنامه اعلام شده، قرار بود زباله چهار شهرستان استان با انتقال به این واحد بازیافت شود، پس از گذشت چندین ماه از آغاز به کار، کارخانه تنها با 120 تن زباله بجنورد و با فعالیت ناقص به کار خود ادامه می دهد. مدیر عامل سازمان پسماند خراسان شمالی در آذرماه 91 با بیان اینکه در شیروان روزانه حدود 50 تن، اسفراین 30 تن و آشخانه 25 تن زباله تولید می شود، اعلام می کند، انتقال این مقدار زباله از شهرهای مذکور به محل کارخانه کمپوست هزینه بر بوده و با توجه به وضعیت نامناسب درآمد شهرداری ها و نیز عدم تکافوی درآمد حاصل از بازیافت زباله در سال های نخست فعالیت، مسئولان شهرهای فوق تمایل چندانی برای انتقال زباله های خود به کارخانه ندارند. سرپرست معاونت خدمات شهرداری بجنورد در صورت ادامه این روند، هشدار زیان ده شدن کارخانه را می دهد. پس از گذشت چند ماه از فعالیت کارخانه، اهالی روستاهای مجاور به دلیل بوی تعفن و آلودگی های محیطی، راه را بر خودروهای حمل زباله بسته و خواستار تعطیلی و انتقال کارخانه شدند. این اعتراضات دامنه دار شد تا سرانجام در بهمن 91 در سفر رئیس سازمان محیط زیست، مقرر شد یک گروه فنی اعزامی از سازمان مرکزی محیط زیست ضمن بازدید از کارخانه کمپوست بجنورد، نحوه فعالیت و وضعیت آلایندگی این واحد را بررسی کند. این گروه فنی پس از بازدید، مشکلات موجود در این واحد را اساسی دانسته و بدین ترتیب، کارخانه پس از 7 ماه شروع کار، از فعالیت باز می ایستد. پس از تعطیلی کارخانه بیوکمپوست، روزانه 120 تن زباله شهر بجنورد ابتدا به صورت موقت در مسیر گلستان شهر (شهرک گلستان) و چند روستای واقع در اطراف بجنورد دپو شده تا از آنجا برای دفن و دفع به کوه بابا موسی منتقل شوند. دپوی این زباله ها بوی نامطبوعی تولید می کرد که افزون بر آلودگی محیط زیستی، بار دیگر اعتراض اهالی روستاهایی چون علی آباد را برانگیخته است. دپو و دفع غیراصولی زباله و نفوذ شیرآبه ها در چاه های زیرزمینی بجنورد، کیفیت آب منطقه را نیز تحت تاثیر قرار داده و بدون شک این تاثیرات در آینده ای نزدیک نمود بیشتری خواهد یافت. بدین ترتیب، طرح کارخانه بیوکمپوست نیز با اشکالات اساسی مواجه است: 1) طرح مذکور تأثیرات اجتماعی و محیط زیستی حاصل از تأسیس کارخانه را بررسی نکرده است. بنابراین، از دیدگاه توسعه پایدار تجربه ناموفقی را رقم زده است. 2) شهرداری های مشارکت کننده در اجرای طرح، پیش از اجرا، تصور و برآورد دقیقی از هزینه های انتقال زباله های شهری به کارخانه نداشته اند و به همین دلیل پس از راه اندازی، کارخانه با فعالیت ناقص کار می کرده است. 3) با توجه به اینکه از طرفی قرار بوده است زباله چهار شهرستان در این کارخانه بازیافت شود و از جهتی دیگر با توجه به حساسیت و تهدیدات بالقوه بهداشتی و زیست محیطی کارخانه های بیوکمپوست، مکان یابی طرح مذکور از درجه اهمیت بالایی برخوردار بوده است. بررسی پروژه فوق به لحاظ مکان یابی نیز تجربه ای کاملا ناموفق را نشان می دهد.

مکان یابی از جمله تصمیم های بنیادین و استراتژیک است که تاثیر به سزایی بر جنبه های مختلف عملکردی واحدهای صنعتی دارد. از آنجایی که صنعت در مکان انتخاب شده برای مدت طولانی استقرار خواهد یافت و نیز تغییر مکان مستلزم صرف هزینه و زمان بسیار زیاد است، از این رو تصمیم گیری در مورد مکان یک صنعت دارای اثرات بلندمدت بوده و اثرات نامطلوب آن غیر قابل جبران است. در گذشته استقرار صنایع بر اساس بهینه سازی هزینه ها و درآمدها صورت می پذیرفت اما با پیچیده شدن مقولاتی مانند آمایش سرزمین، محیط زیست، ارزیابی تأثیرات صنعت مستقر شده بر زندگی انسان، عدالت اجتماعی در توزیع آسیب ها، کیفیت زندگی و در نهایت ایجاد توازن در توسعه اقتصادی، بر پیچیدگی تصمیم های مکان یابی افزوده شده است. بدین ترتیب، مکان یابی پروژه های صنعتی ارتباط تنگاتنگی با انجام مطالعات ارزیابی دارد. ارزیابی یکی از شیوه های مقبول برای دسترسی به اهداف توسعه پایدار می باشد و می تواند به عنوان یک ابزار برنامه ریزی و مدیریت در اختیار بخش تصمیم گیری شهر قرار گیرد تا بر این اساس ضمن شناسایی اثرات بالقوه اجتماعی و زیست محیطی ناشی از طرح های توسعه ای، امکان انتخاب گزینه های مناسب و منطقی فراهم آید. هدف ارزیابی و بازنگری، دخالت دادن ملاحظات همه جانبه در فرایند برنامه ریزی است.

 

سخن آخر

توسعه پایدار شهری، ارتباط وثیقی با انواع مطالعات ارزیابی تأثیرات اجتماعی، فضایی، فرهنگی و محیط زیستی دارد. ارزیابی تأثیرات به دنبال برنامه ریزی برای تحقق توسعه پایدار با بیشترین موفقیت و کمترین آسیب هاست. این نوع مطالعات ارزیابانه باید کاملا مبتنی بر دانش بومی و بر پایه انتخاب و اجماع اجتماع محلی صورت گیرد. در طرح های ارزیابی گروه های حاشیه ای که نماینده ای در سطح جامعه ندارند، نیز مهم تلقی می شوند. توسعه پایدار تاکید دارد که حتی وقتی تأثیرات یک مداخله و اقدام توسعه ای- عمرانی را نمی شناسیم و نمی توانیم کمیت و کیفیت پیامدها و عوارض آن را برآورد کنیم، این فقط شاخص ناآگاهی ماست و ساده انگاری مناسبات آن ها می تواند عواقب خطرناکی داشته باشد. یک پروژه عمرانی که تصمیم گیری در خصوص طراحی، اجرا، مکان یابی، اعتبار لازم، زمان و مدت اجرا و مهمتر از همه تأثیرات آن بر جنبه های گوناگون ساحت فضایی یک شهر، در جلسات غیرتخصصی مطرح و تصویب می شود، می تواند تأثیری عمیق بر اعتماد و مشارکت اجتماعی شهروندان داشته باشد. اگر در محافل و شبکه های گوناگون اجتماعی شهروندان، پروژه های طراحی و اجرا شده در یک شهر به محلی برای هدر رفت بودجه ها و اعتبارات عمرانی، محلی برای خطاهای بزرگ و بازگشت ناپذیر، محلی برای صرفا ژست مسئولان در خصوص اجرای طرح های بزرگ و ... تعبیر شود، چه انتظاری می توان برای مساعدت و مشارکت شهروندان در امور مربوط به توسعه شهر داشت؟ توسعه پایدار همچنین بر شفافیت منابع مهم تصمیم گیری در خصوص اقدامات توسعه ای تأکید دارد. شفافیت به معنی جریان آزاد اطلاعات و قابلیت دسترسی سهل و آسان به آن برای تمامی شهروندان، ذی نفعان و زیان دیدگان احتمالی مربوطه است. اطلاعات باید به اندازه کافی و به صورت قابل فهم در دسترس باشند و از طرف دیگر اتخاذ تصمیمات و اجرای آن ها از قوانین و مقررات مشخصی پیروی کند و بر پایه بررسی های دقیق و همه جانبه استوار باشد. تحلیل هزینه های عمومی این اقدامات و تاثیرات آن ها بر پایداری، باید در دسترس مباحثه ای عمومی درباره سرنوشت توسعه شهری قرار گیرد و مشارکت عمومی را برانگیزاند.

 

منابع

·         پناهنده، محمد؛ نیلوفر عابدین زاده و مکرم روانبخش، ارزیابی اثرات زیست محیطی کارخانه کمپوست شهر یزد، فصلنامه علوم و تکنولوژی دوره دوازده، شماره 3.

·         عباسی، مرتضی و حسین ربیعی (1391)، ارائه رویکردی سیستماتیک و هدفمند به انتخاب مکان سازمان ها، فصلنامه مدیریت نظامی، سال دوازدهم، شماره 48.

·         فاضلی، محمد (1389)، ارزیابی تاثیرات اجتماعی، تهران: جامعه شناسان.

·         http://atraknews.com/new.aspx?id=19963

·         http://javanonline.ir/fa/news/753889/

·         http://qudsonline.ir/news/285136/

·         http://www.citypress.ir/fa/news/6424/

·         http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910702000580

·         http://www.farsnews.com/printable.php?nn=13930707001632

·         http://www.mehrnews.com/news/1749389/

·         http://www.mehrnews.com/news/2066283/

·         http://www.mehrnews.com/news/2197149/

·         http://www.mehrnews.com/news/2938407/

 

 

۱۵ اسفند ۹۵ ، ۱۹:۵۰
مهرداد کاظمیان

چند روز است که بجنورد مرکز استان خراسان شمالی، معمولا دمای زیر صفر (حتی تا 16 درجه زیر صفر) را تجربه می کند. در زندگی روزمره خود در این روزهای خیلی سرد، جمله ای را بارها از راننده تاکسی، همکار، همسایه، بقال، نانوا و ... شنیده ام که گویی به صورت یک شبه هیستری جمعی کل شهر را فرا گرفته است و آن این توصیه است که «شب هنگام، قبل از خوابیدن، شیر آب منزل را کمی باز بگذارید تا لوله های آبی که در حیاط و محوطه باز ساختمان در معرض سرمای شدید هستند، یخ نزنند و آب تان قطع نشود». این موضوع به ظاهر ساده چند مسأله مهم به ذهن متبادر می کند:

1- چرا نظام مهندسی نتوانسته راهکاری به هنگام طراحی و ساخت بنا، برای حل این مشکل شهروندان بجنورد و بسیاری از مناطق سرد کشور (که هر ساله تکرار می شود) ، بیابد؟

2- چرا مردمی که به فکر قطع نشدن آب مصرفی شان در کوتاه مدت هستند، نمی توانند به کم آبی در آینده بیاندیشند؟

3- چرا این گفتمان و عمل اجتماعی فراگیر، در خصوص اصلاح الگوی مصرف در زمان های دیگر رخ نمی دهد؟

4- برای یک مجتمع آپارتمانی، با خریدن حدود 9000 تومان پشم شیشه، مشکل یخ زدگی لوله های محوطه ساختمان برطرف می شود. چرا برای جلوگیری از اتلاف منابع کشور، این حساسیت و دغدغه برای فکر کردن به راهکارهای جایگزین وجود ندارد؟

مهرداد کاظمیان