فضای اجتماعی

فضای اجتماعی

آنچه نوشته ام بیش از هر چیز دیگری درباره من خواهد گفت.

کانال ارتباطی:
kazemian.mehrdad@gmail.com

چهارشنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۱۰:۲۰ ب.ظ

«هم این است جرمشان و سنگینی جرمشان» ...

من تقریبا توی افکار خود غرق می شوم. من امروز تقریبا توی افکار بیخودِ خود غرق می شوم؛ انگار که «بی خود و بی خویشم»؛ بی زمان و بی مکان، بی شکل و بی معنی، «بی مرز و بی حد». بی هوا، قدم از پی قدم؛ می گذرم. خیابان پر از سر و صداست. حرف روی حرف زیاد می آید. سردم می رود، ذهنم به هر کجا می شود؛ گُم می کنم واژه ها را، ترکیب واژه ها را در پستوی ذهنِ خود. آدم هایی که می گذرند، بی خود و بی خویش اند، سخت در خود فسرده، مثل میخی فرو خفته به دیوار، دیواری در هم فرو ریخته از زمین لرزه ای مهیب؛ تنها و رها شده. مثل قایقی تکه تکه در دریاچه ای خشک و مرده؛ «در اسارت جغرافیا»، زخم خورده از بی خردیِ بی خردان، گذشته خراشیده مخدوش آینده تیره مبهم؛ سرد می گیرم؛ بناگاه گُر می شوم. پر از سر و صداست. حرف روی حرف زیاد می آید. گُم می کنم ... می گذرند و وسواس وار داستان هایِ نیمه تمامِ ذهن شان را ناتمام می گذارند و می گذرند ... خیابان پر است از سر و صدای افکاری که می آید و می ماند؛ هیمنه همهمه ای انباشت شده به قامت تاریخ داستان هایِ ناتمامِ ذهنِ آدمیانِ این شهر. آمد و شدِ مدامِ افکارِ مرگبار، عظمتِ سکوت را به سکون پیوند می زند، به رکودِ یک زندگیِ لعنتی. لعنت به آن ها، لعنت به آن ها که گرفتند دیروزمان را که فردایمان را گرفتند؛ امروز را نیز هم. آری، «هم این است جرمشان و سنگینی جرمشان» ...

۰۲/۰۲/۲۰
مهرداد کاظمیان

طرح نوشته