فضای اجتماعی

فضای اجتماعی

آنچه نوشته ام بیش از هر چیز دیگری درباره من خواهد گفت.

کانال ارتباطی:
kazemian.mehrdad@gmail.com

۱ مطلب در دی ۱۳۹۷ ثبت شده است

 

... راستش گاهی آنقدر چیزی خوره ذهنت می شود که می خواهی جایی فریادش زنی، با رهگذری درد و دل کنی، تداعی کنی میل های بی کرانه ات را، پای پوشی به تن کنی و راه بی پایانی را آغاز، مسخ شوی به سنگی، چوبی، برکه ای و یا قطره آبی که فرو می ریزد از گوشه چَشمی. من اما می نویسم. می نویسم و مچاله می کنم و می سپارمش به باد، یا به آبی روان و یا به تاریخ های نانوشتهِ سر به مُهر. گاهی اما هر چه دور اش می کنم، هر چه می رانم اش، می چرخد و می چرخد و باز می گردد سر جای نخستین اش. این داستان هزار و یک شبِ یک ذهنِ مالیخولیایی ست ... . «شاید به تکانه های عصبی یک ذهنِ بی رمق که از تو حرفی، کلامی، پاسخی می خواهد، باید چیزی بیش از کلیشه هایِ نخ نمایِ یک ملت گفت. شاید به محرکی که بر تو فرود می آید و زخمی ات می کند و روح و جانت را می خورد، چیزی بیش از آنچه انتظارش را دارد، باید گفت. و شاید به نقش هایِ ژولیدهِ یک خیال، به آشفتگی های یک شخصیت، به در هم بودگی یک پندار، چیزی جز هیچ نباید گفت». گاهی شاید سکوت مرهمی باشد بر زخمِ زبان هایِ مسلول و آهخته. آری مردم، این است داستان هزار و یک شبِ یک ذهنِ مالیخولیایی... .

(با الهام از یکی از متن های سهند ایرانمهر)

 

 

 

۱۸ دی ۹۷ ، ۱۷:۰۱
مهرداد کاظمیان