فضای اجتماعی

فضای اجتماعی

آنچه نوشته ام بیش از هر چیز دیگری درباره من خواهد گفت.

کانال ارتباطی:
kazemian.mehrdad@gmail.com

شنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۶، ۰۸:۵۲ ب.ظ

انسان هایی از جنس عقلانیت

این مطلب در شماره نخست نشریه «پندار» (گاهنامه انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه فرهنگیان خراسان شمالی) منتشر شده است.


راستش از اینکه چند دانشجو به فکر برپایی انجمن اسلامی در دانشگاه فرهنگیان خراسان شمالی بودند، بسیار خرسند شدم. فارغ از اینکه موفق به أخذ مجوز می شدند یا نه، همین که ساختار با آن ها مواجه شده بود و باید کلنجار می رفت تا موجودیت آن ها را بپذیرد، گامی به سوی پویایی بود و امید. بماند که خون دل ها خوردند و مجدانه روز و شب پیگیر بودند تا مجوز گرفتند و بماند که به ساختار و مسئولان فرهنگی سازمان مرکزی و دانشگاه انتقاداتی جدی وارد است. اما می توان امیدوار بود تا شاید انتصاب معاون فرهنگی جدید، فضای بازتری برای شنیدن صداهای متکثر فراهم آورد. تک صدایی رکود می آورد و رخوت. ساحت مقدس می آورد و چاپلوسی. تمامی دریچه ها را به روی نقد می بندد و نفاق را می گسترد. تک صدایی توسعه را به قهقرا می برد و امید را به یأس مبدل می سازد. حال این که پژواک صدایشان چقدر است و طنینش چقدر گوش نواز، در ادامه راه مشخص خواهد شد. اما گاهی همین شنیدن صداهای متفاوت می تواند آرامش بخش باشد! می تواند فرح بخش باشد و هستی بخش.

و اما از من خواسته بودند در ابتدای راه چند توصیه برای شان بنویسم. توصیه اول من این بود که حال که فرصتی برای اعلام موجودیت پیدا کرده اند، صدایشان را از سرکشی به درآورند و مهار کنند. در واقع، از همان آغاز امیدهایم با بیم هایی همراه بوده است. بیم آن که مبادا در آسمان هیجان و شور به پرواز درآیند و بی هوا اوج بگیرند و نتوانند بسامد صدایشان را کنترل کنند. به هر حال، فعالیت در انجمن اسلامی با دغدغه مندی و جهت گیری همراه است. اما تعالی عقلانیت و استقلال در این موضع گیری ها کاری بس دشوار است و زمان بر و نیاز به مراقبت بسیار دارد. بخش قابل توجهی از جایگاه های سطح بالای بدنه قطب بندی های سیاسی کشور از اصول گرا و اصلاح طلب گرفته تا اعتدالیون، در دام منفعت گرایی و بازی قدرت و نفوذ گرفتار آمده اند. واقعیت این است که بدنه فرتوت مدیریتی این قطب بندی ها که البته ضد گردش نخبگان نیز بوده، طی چند دهه، بیش و کم استیصال در نظام تدبیر و نیل به توسعه نشان داده اند. ایران امروز بیش از هر چیز نیاز به نوعی سیاست ورزی شرافتمندانه ای دارد که ورای راست و چپ، امور را بر چرخ عقلانیت به گردش درآورد. توصیه من این است که بر این دام ها هشیار باشند.

توصیه دوم من همین نشریه بود که اکنون در دستان شماست. در جامعه ما اراده و عادت به نوشتن پایین است. در واقع، همین سلطه سخنان، یکی از دلایلی ست که منجر به لنگ زدن کُمیت نظام تدبیر شده و چه بسا تصمیم سازی هایی که در سخنرانی ها بدون تمام متن های پشتیبان و گزارش های سیاست گذارنه ای که باید می بود و نیست، صورت گرفته و تلی از مسائل و معضلات را بر کشور بار کرده است. چه بسا کلنگ هایی که بر باد سخنان بدون پشتوانه علمی، فرود آمده و طرح هایی که امروز بعد از چندین سال قبل از اینکه افتتاح شوند، کلنگی شده اند. شاید اگر یک مسئول خود را متعهد به نوشتن سابقه امورات اداری خود می کرد، به راحتی در مقابل مافوق خود لب به چاپلوسی و تأیید نمی گشود و تصمیماتش را نیز بر پایه توهمات ذهنی خود اتخاذ نمی نمود. شاید اگر یک کارمند خاطرات روزانه اش را ثبت می کرد، کمتر دورویی و نفاق به احوالاتش راه می داد. شاید اگر یک استاد دانشگاه خود را ملزم به نوشتن می کرد دغدغه هایش به جامعه، بابی برای ارائه راهکار نسبت به مسائل بومی می گشود. در واقع، الزام به نوشتن ما را محتاط تر، عاقل تر، متعهدتر و ایستاده در برابر دادگاه تاریخ، خودارزیاب تر می نمود. وقتی بنویسیم باید تمامی جوانب را بسنجیم، باید تمامی متن های پشتیبان را بخوانیم، باید تمامی نظرات کارشناسی را مرور کنیم و در نهایت باید به آینده ایران پایبند باشیم. نوشتن، همچنین عواطف و احساسات افسار گسیخته ما را مهار و رام می کند. من همیشه به دانشجویان این سخن بوردیو را گوشزد کرده ام که «برای کار علمی باید خشمگین بود و برای فرونشاندن این خشم باید کار علمی کرد». حالا می توانم این را به آن اضافه کنم که لازمه کار علمیِ توسعه گرا و پایدار، نوشتن است. «پندار» نشریه انجمن می تواند مهملی برای دغدغه مندی، کنترل و مهار برافروختگی و ثبت ایده ها در تاریخ قضاوت گر باشد.

و اما سخن آخر، مام میهن از توسعه نیافتگی رنج می برد. طی چند دهه، اغلب انسان های فرتوتی که با مناسبات عصر حجر به عنوان سران قطب بندی های اصلی کشور مشغول پیمودن مسیر بوده و البته شاید در سطح فردی انسان های خوبی باشند، ناکارآمدی نشان داده اند و راه را اشتباه رفته اند. منزلگاه توسعه، انسان های جدی می طلبد. انسان هایی که عقلانیت را بر نظام تدبیر وارد نمایند. انسان هایی که بر قضاوت تاریخی حساس اند. انسان هایی که مستقل اند و رک و راست. انسان هایی شاید از جنس شما. به هوش باشید که تاریخ در مورد شما نیز قضاوت خواهد کرد.

۹۶/۱۲/۱۲
مهرداد کاظمیان

توسعه