فضای اجتماعی

فضای اجتماعی

آنچه نوشته ام بیش از هر چیز دیگری درباره من خواهد گفت.

کانال ارتباطی:
kazemian.mehrdad@gmail.com

این مطلب در کانال تلگرامی «تربیت و توسعه» و همچنین «فانوس (سایت خبری تحلیل آموزش و پرورش)» منتشر شده است.


هشت حوزه پروبلماتیک آموزش و پرورش که در پژوهش های دانشگاهی خلأ آن ها احساس می شود:

1- آموزش و پرورشی که صبغه تعلیم به همراه تربیت را برای خود تعریف کرده بود به نظامی صرفا آموزشی آن هم آموزش انواع روش های تست زنی تقلیل پیدا کرده است. این روزها پدیده برندبازی مدارس (بر اساس رتبه های کنکور دانش آموزان در سال های قبل) بسیار رایج است. برخی از کالایی و پولی شدن مدرسه سخن می گویند.

2- مافیای کنکور با گردش مالی میلیاردی در جوار آموزش و پرورش و حتی قدرتمندتر از آن رشد و نمو کرده و بازاری را تثبیت نموده که حتی صدا و سیمای کشور نیز آن را به رسمیت شناخته و زمان پخش برای برنامه های تبلیغاتی به آن اختصاص می دهد. برخی از مسئولان عالی، مدیران، معلمان مدارس و والدین نیز ناخودآگاه به عنوان مبلغان این بازار پرمنفعت فعالیت می کنند.

3- سبک زندگی نوینی در بین خانواده جامعه ایرانی ظهور کرده است که با نزدیک شدن آستانه کنکور فرزند، قالب سخت تری به خود می گیرد، گرچه امروزه برنامه ریزی خانوادگی برای موفقیت در کنکور از مقاطع بسیار پایین آغاز می شود. خانواده کنکوری ها نوع خاصی از دید و بازدید، تفریحات، مسافرت، اوقات فراغت، تماشای تلویزیون و ... را تجربه می کنند.

4- رقم بودجه آموزش و پرورش نسبت به بسیاری از کشورهای توسعه یافته و حتی توسعه نیافته پایین است و هر ساله در حالی بودجه پیشنهادی بررسی و تصویب می شود که بخش قابل ملاحظه ای از آن صرف پرداخت حقوق و مزایای نیروی انسانی این وزارتخانه می شود. این امر در شرایطی اتفاق می افتد که همچنان معلمان در شهرهای بزرگ و حتی کوچک در وضعیت بد اقتصادی معیشت می گذرانند و مدارس دولتی به دلیل کمبود بودجه و امکانات به حال خود رها شده اند. 

5- سازمانی که رسالت تربیت آینده سازان و حامل های توسعه را بر عهده گرفته است، معلمانی را به عنوان نیروهای سازمانی مدیریت می کند که از مشکلات معیشتی- اقتصادی، فرسودگی شغلی و جایگاه منزلتی مخدوش رنج می برند.

6- محیط مدارس بدل به مکانی امن برای شکل گرفتن انواع خرده فرهنگ ها، الگوهای فکری و رفتاری خطرناک و آسیب های اجتماعی شده است که به عنوان نمونه می توان به پدیده های اخیر خودزنی دختران و اعتیاد دانش آموزان اشاره کرد.

7- حجم انبوه و محتوای مطالب درسی که با چالش های فقدان کاربرد در زندگی روزمره آتی، عدم توجه به آموزش مهارت های زندگی و تمرکزگرایی ضد کیفیت در پیشبرد کمی برنامه های درسی دست و پنجه نرم می کند.

8- انسان های بی اثر برای نیل به توسعه که خروجی های نظام تست زنی و کنکور هستند، اکنون در حالی پشت دروازه های ورود به تولید و معیشت ایستاده اند که فاقد هرگونه خلاقیت، کارآفرینی و مهارت های لازم برای زندگی اجتماعی می باشند. این نوع خروجی های مافیای کنکور یا همچنان برای مقاطع بالاتر تحصیلی تست می زنند یا برای استخدام در ادارات دولتی.