فضای اجتماعی

فضای اجتماعی

آنچه نوشته ام بیش از هر چیز دیگری درباره من خواهد گفت.

کانال ارتباطی:
kazemian.mehrdad@gmail.com

در کتابی بازمانده از سده های میانه، حکایتی آمده است: «بر کوه اصفهان چاهی ست قَعر آن پدید نیست. کودکی در آن افتاد. به روزگار اسحاق سیمجوری. و وی پادشاه بود. دلتنگ شد. و مادر وی جَزَع می کرد. مردی را از زندان به در آورد که مستوجب قتل بود و در زنبیلی نهاد و فرو فرستاد، به شرط آن که تا هفت روز برکشند. هفت روز می رفت و وی سنگی در زنبیل داشت، فرو افکند و سه شبانه روز گوش می داشت، هیچ آواز برنیامد. و وی را برکشیدند. گفتند: چه دیدی؟، گفت: ظلمت». (برگرفته از کتاب خاطرات ظلمت، بابک احمدی).

حدود 3 سال است که با رسته ای آموزشی- پژوهشی وارد ساختار اداری کشور شده ام. بنا داشته ام آنچه در فضای آکادمیک آموخته ام، اجرایی کنم و در جایگاه خود تحولاتی حادث نمایم. مطالعات پژوهشی خود را بر مبانی و مبادی توسعه متمرکز نمودم و در کنار اسناد بالادستی و آئین نامه های ابلاغی روزمره، به آسیب های ساختار و راهکارهایی برای بهبود آن پرداختم. بخشی از مشاهدات خود را بر ساختار روابط بین اقشار مختلف در بدنه اداری با استفاده از روش انسان شناسی انتقادی متمرکز نمودم. پس از انتقال سونامی دهه شصتی از نظام کنکوری به نظام اداری و حاکم شدن نسبی شایسته سالاری در جذبِ منابعِ انسانی (فارغ از چالش هایی که بر سر استانداردها و شاخص های جذب وجود دارد)، قشری وارد سیستم اداری شده که به شدت تحت استثمار است. این همان قشری ست که اعضای آن با رقابتی سنگین در آزمون های استخدامی و بعضا از بین چند صد نفر برای یک ردیف شغلی، به صورت قراردادی یا پیمانی وارد پیکره سیستم اداری شده است. «واقعیت این است، آن هایی که عهده دار سمت های بلند پایه اند، در محدود نگه داشتن تعداد و بالا نگه داشتن قدرت و درآمدشان، منافع ریشه داری دارند». این منافع با بی کفایتی ادامه دارِ سمت های میانی برای اطمینان از ثبات جایگاه در سمت های بالاتر گره خورده است. سمت هایی که با رانت و رابطه وارد سیستم شده اند و نقش میانجی را به خوبی برای تحکیم سلطه ایفا می کنند. طرح چابک سازی دولت حسن روحانی و قوانین و قواعد سیستم نیز در حال حاضر حامی این نظام منافع است. پیچیدگی نظام روابط آنجا به اوج خود می رسد که سیاست زدگی در انتصابات، بر این نظام منافع بار می شود. بدین ترتیب، امیدها برای بهبود نظام تدبیر، تصمیم سازی و سیاست گذاریِ کشور به محاق می رود. اینگونه است که در این ساختار هر چه به پیش بروی چیزی نخواهی دید غیر از ظلمت؛ یک ظلمت ساختاری تمام عیار. 

۲۳ آبان ۹۶ ، ۲۰:۵۲
مهرداد کاظمیان

مسائلی به ظاهر مهم اما در واقع بی اهمیت یا در سطوح پایین اولویت مطرح شده و خواهند شد. از نقطه نظر منتشر کننده: این ها سؤالاتی ظاهرا اساسی است که البته اغلب اوقات طرف مقابل آن ها را بی پاسخ می گذارد یا با سؤالی دیگر پاسخ می دهد. اگر پاسخ خلاف آن چیزی باشد که پرسش کننده مد نظر دارد، غیر منطقی است و غیر قابل پذیرش. طرح اینگونه مسائل به انسجامِ خودی ها مدد می رساند و مرزبندی با غیرخودی ها را روشن تر و برجسته تر می کند. هیچ تلاشی برای ضابطه مند سازی مسائل صورت نمی گیرد و اصلا قرار نیست این اتفاق بیفتد. سطح مناقشات به نازل ترین حد خود می رسد و اولین چیزی که رخت می بندد عقلانیت است و خرد. این ها محصول فضای دو قطبی ست. این فضا به شدت ضد توسعه بوده و باعث می شود مسائل و مناقشات اساسی کشور در لایه های زیرین پنهان بماند. در طی ماه های اخیر چند نهاد مسائل مهم و اولویت دار کشور را مطرح و اعلام نموده اند (مسائلی چون ناکارآمدی ساختار اداری، ضرورت اصلاحات ساختار اقتصادی، فساد سیستمی، فقر و نابرابری، حقوق شهروندی، بحران محیط زیست و ...) اما آن ها هیچگاه به گفتگوی عمومی تبدیل نشده و در دستور کار مطالبات عموم قرار نگرفته است. بدون شک این ها مسائلی ست که پرداختن به آن ها می تواند راهبردهایی برای مناشقات سطح پایین تر نیز ارائه دهد. مسائل و معضلاتی که در فضای دوقطبی دست چندم شده اند.

 

پی نوشت:

دو قطبی سازی تضمین کننده ناکارآمدی ست. یک نوع ناکارآمدیِ منفعت دار برای کسانیکه در روند نیل به توسعه جایگاهی نخواهند داشت. کنشگری هوشمندانه در برابر دو قطبی سازی، نه یک حرکت محافظه کارانه بلکه یک خیزشِ اصلاح طلبانه برای دستور کار قرار دادن مسائل اساسی کشور برای نیل به توسعه است.

 

 

عمده ترین مسائل کشور؛ اولویت ها و راهبردهای مجلس شورای اسلامی:

http://rc.majlis.ir/fa/book_pub/show/985435

 

100 مسأله اصلی ایران؛ موسسه آینده بان با همکاری مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری:

http://www.ayandeban.ir/1395/12/iran1396-r2/

 

۲۷ خرداد ۹۶ ، ۱۷:۰۳
مهرداد کاظمیان

انتخابات 96 فرصتی بود تا با جوانان و دانشجویان اصلاح طلب شهرستان اسفراین مراوده بیشتری داشته باشم. آن ها چند مطلب تحلیلی در رابطه با تجربه ناموفق جبهه اصلاحات در این شهر در انتخابات اخیر نوشته اند. به شخصه احترام زیادی برای آنان قائلم و مطمئنم هر آنچه در توان داشته اند، انجام داده اند و همچنین معتقدم در حال حاضر، جبهه اصلاحات در کل کشور به نقدهایِ درون حزبیِ اینچنینی نیاز مبرم دارد. من هم می خواهم به عنوان کسی که همین چند وقت پیش فعالی دانشجویی بوده و دغدغه هایی مشابه آنان داشته، همسو با آنان مطالبی بنویسم.

  برخی شورای سیاست گذاری را مقصر می دانند. بعضی بزرگان اصلاح طلب را سرزنش می کنند. عده ای بر فعالان سیاسی خوشفکری که برای مرزبندی با کاسب کاران سیاسی گوشه نشین شده اند، خرده می گیرند. خیلی ها اختلافات و شکافی را که بین اصلاح طلبان شهرستان ایجاد شده، دلیل اصلی شکست در سه انتخابات اخیر می دانند.

  اصلاح طلبان اسفراین در سه انتخابات اخیر کم اقبال بوده اند، اما بدون شک هیچکدام از کسانی که در این راستا کنشگری فعال یا در سایه داشته اند، نمی خواستند اینگونه شود. درست است که تمام اختلافات و شکاف های ایجاد شده بین بدنه اصلاحات واقعی، سخت و عمیق است؛ اما این می تواند یک تهدید بزرگ و در عین حال یک فرصت تاریخی باشد. نسل اول اصلاح طلبان شهرستان، تجربه بیست سال فعالیت سیاسی هر چند قهرمان پرورانه اما با بدنه اجرایی قدرتمند را دارند. نسل دوم با عقلانیت و خردورزی خو گرفته و کنشگرانی را پرورانده که از دنیای مدرن نهراسیده و در جستجوی قرائت های نوین خارج از شهرستان بوده اند. حالا نسل سوم، جسور و منتقد وارد عرصه کنشگری سیاسی شده و ایفای نقش مؤثرتری را می طلبد.

  در چنین شرایطی ست که دیگر نمی توان به روندهای پیشین دل خوش نمود. بدنه تحول خواهی اسفراین نیازمند رویکردهای نوینی ست، تا اصلاحاتی را بازتعریف کند به قامت بیست سال فعالیت سیاسیِ اصلاح طلبانهِ ریشه دار.

 

اما چگونه؟

در این اواخر شنیده هایی امیدوارکننده حاکی ست حداقل دو گروه از اصلاح طلبان پیگیر احزاب و تشکل ها برای اسفراین هستند. شورای سیاست گذاری مؤثر که محل مناقشه و اختلاف بود، انسجام خود را از احزاب و تشکل ها می گیرد. احزاب و تشکل هایی باید وجود داشته باشند تا دبیران آن ها بدنه اصلی شورای سیاست گذاری را شکل دهند. آن فرصت تاریخی همین جاست. زمان آن رسیده تا بر پیکر کم جانِ اصلاحات اسفراین با قالب بندی احزاب و تشکل های قانونی، روحی دوباره دمیده شود:

- احزاب و تشکل ها، فرصت گردش نخبگان و نقش آفرینی جوانان و دانشجویان را فراهم خواهد کرد. بدین ترتیب، در آستانه انتخابات انگشت به دهان نخواهیم ماند که چرا مهره ای وجود ندارد.

- با شکل گیری احزاب و تشکل ها، هر کسی در بهترین جای خود قرار گرفته و بهترین کار خود را انجام می دهد. بهترین کار می تواند سیاست گذاری، مجری گری، مدیریت فضای مجازی، رایزنی با بزرگان قبایل و روستاها، شعار دادن، نصب پوستر، ... و یا حتی صرفا رأی دادن باشد. همه نباید در ستاد بنشیند، چای بنوشند و ژست سیاست گذاری بگیرند. هر کس باید بهترین و مؤثرترین نقش خود را بیابد و همچنین فرصت برای رشد و ارتقاء داشته باشد.

- بدین ترتیب، احزاب و تشکل ها پای کاسب کاران و منفعت طلبان سیاسی را به مرور کوتاه خواهد کرد. 

- اختلاف سلیقه ها در ساختار احزاب و تشکل ها، تعدیل و منطقی خواهد شد.   

- احزاب و تشکل ها قاعده «بزن و در رو» را منتفی می کنند. هر کنشگری به همراه حزبش دارای سابقه و تاریخ سیاسی می شود و مسئولیت کنش ها و تصمیماتش را می پذیرد. بدین ترتیب، تصمیمات مسئولانه و دوراندیشانه خواهد شد.

- احزاب و تشکل ها، آرایش انتخاباتی را تشکیلاتی و ساختارمند خواهد کرد. بدین ترتیب، نقش ها از قبل تعریف و به دور از آزمون و خطا شکل خواهد گرفت.

- احزاب و تشکل ها، اصلاح طلبی و تحول خواهی را از انتخابات گرایی محض دور خواهد کرد. بدین ترتیب، احزاب و تشکل ها در دوران پسا انتخابات می توانند در اندیشه راه اندازی خبرگزاری ها، نشریات، گردش نخبگان، فعالیت های مدنی و ... باشند.

 

سخن آخر

باید از تمامی کسانی که جایگاهی دارند و به مصالحی فراتر از منافع شخصی می اندیشند، دعوت نمود تا با همفکران خود آرایش حزبی بگیرند، برای دمیدن روحی دوباره به اصلاحات در شهری با عقبه سال ها فعالیت سیاسیِ ریشه دار.

۲۶ خرداد ۹۶ ، ۱۷:۲۴
مهرداد کاظمیان
متن ذیل مصاحبه خانم زهرا همتی، دانشجوی دکتری محیط زیست با خبرگزاری بجنا است که حاوی نکات مهمی در رابطه با معضلات محیط زیستی استان خراسان شمالی می باشد. 


زهرا همتی کارشناسی ارشد جامعه شناسی و دانشجوی دکتری آموزش محیط زیست، ساکن خراسان شمالی است. به مناسبت روز جهانی محیط زیست به سراغ او رفته ایم تا در خصوص مسائل و معضلات محیط زیستی استان خراسان شمالی با وی به گفت و گو بپردازیم.

 

- در حال حاضر در استان خراسان شمالی چه مشکلات محیط زیستی وجود دارد؟

متاسفانه در حال حاضر مشکلات محیط زیستی بسیاری جهان را تهدید می کند. کشور ایران علاوه بر مشکلات محیط زیستی مشترک، با چالش‌های اساسی مختص به خود دست و پنجه نرم می کند. استان خراسان شمالی نیز از این امر مستثنی نبوده و مانند سایر نقاط کشور با مشکلاتی رو به رو است. عمده ترین مشکلات محیط زیستی که خراسان شمالی با آن مواجه است عبارت اند از عدم اجرای صحیح و اصولی مدیریت پسماند، کمبود منابع آب، کاهش تنوع زیستی که یکی از دلایل آن شکار بی رویه و برداشت بیش از حد پوشش گیاهی است و تخریب گسترده عرصه­های طبیعی (به نحوی که این استان از لحاظ تخریب مراتع در ردیف پنج استان مطرح در این زمینه می­باشد).

- منظور از مدیریت پسماند چیست و چرا معتقدید که در اجرای آن مشکلی وجود دارد؟

امروزه در دنیا و بسیاری از شهرهای ایران مدیریت مواد زائد شهری یکی از راهبردهایی است که با هدف کاهش حجم و وزن مواد زائد، کاهش آلودگی ناشی از انتشار بو و شیرآبه زباله که گاهاً سمی هستند، بازیافت یا استفاده مجدد از زباله‌ها (که برخی آن را طلای کثیف می‌نامند) و همچنین کاهش هزینه های احتمالی دفع زباله، مورد توجه است. در حالیکه شنیده ها حاکی از آن است که تنها کارخانه کمپوست استان خراسان شمالی که در بجنورد واقع شده، با وجود صرف هزینه گزاف برای ساخت آن، چندین سال به حالت تعلیق درآمده است. در حال حاضر نیز دپو و دفع زباله به شیوه ای غیر بهداشتی در نقاطی چون کوه بابا موسی صورت می گیرد.

همچنین، وضعیت تفکیک زباله‌ها از مبدأ نیز طرحی است که متاسفانه چندان مورد استقبال شهروندان قرار نگرفته است. هرچند اخیراً اقداماتی از سوی شهرداری برای جمع آوری زباله های خشک (شیشه، پلاستیک، کاغذ) صورت گرفته و روزهایی از هفته ماشین‌هایی برای جمع آوری در سطح شهر تردد می کنند. اما حلقه مفقوده آن فراهم نبودن زیر ساخت های فرهنگی است که با آموزش های موثر و در نظر گرفتن بسته های تشویقی مناسب برای جلب مشارکت عمومی می‌تواند راهگشا باشد. آموزش خانوارها درب منازل یا از طریق رسانه‌ها، آموزش دانش آموزان و دانشجویان برای انتقال اطلاعات به سایر اعضای خانواده موثر خواهد بود. همچنین از طرفی، باید توجه داشت که در خانه و خانواده مسئولیت تفکیک زباله را بیشتر زنان بر عهده می گیرند. در نتیجه بهتر است، آموزش ها بر آنان متمرکز شود و از طرف دیگر تجربه آموزش کودکان در خصوص قوانین راهنمایی و رانندگی نشان داده که آنان می توانند اعضای خانواده را تحت تأثیر قرار دهند. می توان از این تأثیرگذاری آنان در خصوص تفکیک زباله نیز مدد جست.

 

- به نظر شما به چه دلیل با بحران منابع آب مواجه شده ایم و راهکار شما برای مقابله و کاهش مشکلات ناشی از آن چیست؟

کاهش نزولات جوی و همچنین حفر چاه های عمیق بدون مجوز موجب شده است که سطح آب های زیر زمینی افت کند. افت سطح آب های زیرزمینی بحرانی است که در صورت تداوم، دیگر قابل جبران نیست. چرا که منافذ زیرزمینی به مرور بسته شده و حتی با افزایش بارش‌های جوی امکان نفوذ و ذخیره آب غیرممکن می‌شود. حفره های زیرزمینی مثل یک تکه اسفنج  می ماند که زمانی که آب روی آن ریخته می شود، آب در حفره های آن نفوذ می کند. در صورتی که برای مدتی بارش ها کم شود و از سویی آب های ذخیر شده در آن تخلیه شود، به مرور این حفره ها پر شده و اصطلاحاً زمین فروکش می کند. افزایش سیل و جاری شدن سیلاب بعد از هر بارندگی در این اواخر یکی از عواقب فروکش کردن زمین و بسته شدن حفره های زیرزمینی ست. از سوی دیگر، انتخاب نامناسب نوع کشت و کشاورزی، افت بیشتر منابع زیرزمینی را به همراه دارد. برای جلوگیری از ادامه این روند و کاهش اثرات آن لازم است محصولاتی با نیاز کمتر به منابع آب جایگزین شود. علاوه بر آن روش های آبیاری را نیز با هدف کاهش مصرف آب اصلاح و تغیر یابد.

 

- در ابتدای صحبت هایمان به کاهش تنوع زیستی اشاره کردید، چرا با این معضل مواجه شده ایم؟

اشاره کردم، تخریب گسترده عرصه­های طبیعی در سطح استان به حدی است که در ردیف پنج استان مطرح در این زمینه قرار گرفته ایم. قرار گرفتن در این رده عمق فاجعه را نشان می دهد. جاده بجنورد - اسفراین به ویژه در فصل بهار که کوه ها و تپه های شخم زده ی آن حتی در شیب های تند، توجه هر رهگذری را جلب می کند، نمونه ای واضح و روشن از این ادعا است. زمین هایی آماده کشت که به نظر نمی رسد سابقا جز زمین های کشاورزی بوده و از منابع آبی لازم برای آبیاری برخوردار باشد. از سویی، این زمین ها نه تنها در چند سال آینده دیگر حاصلخیزی خود را از دست داده و پاسخگوی نیاز کشاورزان نخواهد بود، بلکه دیگر به شرایط و پوشش اولیه خود باز نخواهد گشت. این آسیب در مناطقی اتفاق می افتد که به نظر می رسد از تنوع جانوری، گیاهی و دارویی غنی برخوردار باشد.

دو منطقه مهم و اساسی حافظت شده سالوک و ساریگل در استان خراسان شمالی واقع شده و چند سالی ست که به عنوان پارک ملی ارتقاء یافته است. پارک ملی سالوک و ساریگل زیستگاه پرندگان،  خزندگان و حیوانات بسیاری مانند قوچ، میش اوریال و آهو، گرگ، پلنگ، کفتار، شغال، گراز، گربه وحشی، گربه پالاس، سنجاب، خارپشت، چکاوک، کبک، تیهو، انواع پرندگان شکاری و ... است. در این مناطق گیاهانی با ارزش دارویی مانند زیره سیاه، آویشن، علف چای، کاکوتی و ... می روید. این تنوع غنی از جانوران و گیاهان، شکارچیان و سودجویان را به سوی خود جذب می کند. البته نمی توان گفت که افرادی که در این مناطق حفاظت شده و سایر مناطق استان به برداشت و شکار مبادرت می ورزند، همگی آگاهانه و با قصد کسب سود و منافع اقدام می کنند. همین امر، مسئولیت ما و مسئولان را برای آگاهی رساندن و آموزش در مورد اهمیت مناطق حفاظت شده و سایر مناطق با پوشش گیاهی و جانوری ارزشمند و اطلاعاتی در زمینه شیوه صحیح و پایدار برداشت، دوچندان می کند. گشت و کنترل بیشتر توسط محیط بانان سازمان حفاظت محیط زیست و افزایش تعداد محیط بانان به منظور جلوگیری از تخلفات شکار و صید نیز تا حدودی راهگشا خواهد بود. از سوی دیگر، باید سازمان های مردم نهاد نیز مسئولیت بیشتری را در آگاه سازی و آموزش بپذیرند و نقش فعالانه تری ایفا نمایند.

 

- در نهایت اگر جمع بندی در زمینه محیط زیست خراسان شمالی دارید، بفرماید.

همه اینها مقدمه ایست برای پرداختن به لزوم فرهنگ سازی از طریق آموزش های محیط زیستی به عموم مردم از قشرها و گروه های مختلف و همچنین مسئولان در تمامی حوزه ها و تمامی سطوح مدیریتی. این امر محقق نخواهد شد جز اینکه ارگان ها و سازمان های مختلفی مانند سازمان حفاظت محیط زیست، منابع طبیعی، آموزش و پرورش، دانشگاه و... هر کدام به نوبه خود به مسائل و مشکلات ورود پیدا کنند.

علاوه بر این، در اغلب نقاط دنیا و حتی برخی مناطق کشورمان سازمان های مردم نهاد (NGOs) فعالیت های بسیار موثر و مهمی در زمینه آموزش های محیط زیستی داشته و به خوبی مشکلات و مسایل محیط زیستی را رصد کرده و درصدد برطرف کردن آن به انحاء مختلف بر آمده اند. اما در سطح استان خراسان شمالی تنها 5 یا 6 سازمان مردم نهاد محیط زیستی فعالیت دارد که به نظر می رسد این تعداد اندک توان کافی برای اقدامات چشمگیر نداشته و ندارند. لذا، ایجاد سمن های محیط زیستی و جلب مشارکت عمومی در ارتقاء وضعیت محیط زیست و پیگیری مطالبات محیط زیستی بایستی در اولویت و دستور کار مردم قرار گیرد. دانشجویان، نخبگان، خبرگزاری ها و صدا و سیمای استان نقش بسیار مهمی در این زمینه دارند. باید هر کس مسئولیت محیط زیستی خود را بپذیرد و بهترین کاری که می تواند انجام دهد؛ قبل از آنکه خیلی دیر شود.


http://bojna.ir/new.aspx?id=83216



۲۰ خرداد ۹۶ ، ۱۹:۲۴
مهرداد کاظمیان

این مطلب در پایگاه خبری تحلیلی عصر اترک، به مناسبت روز جهانی محیط زیست منتشر شده است.


  برای سال های متمادی، تجربه سفر در جاده کوهستانی پر پیچ و خم بجنورد- اسفراین یکی از زیباترین چشم اندازهای طبیعی را پیش روی مسافران قرار می داده است. مسیری که در فصول آغازین سال زینت چشمه های متعدد، دامنه های سرسبز، مراتع بکر، تنوع گیاهان دارویی و سبزی هایی برای آش های محلی را به رخ می کشیده است. این در حالی ست که در سال های اخیر، با آغاز بهار طبیعت نم نمک زخم های شیارهایی موازی برای کشت محصولات کشاورزی در دامنه های آن نمایان می شود. محمد درویش، مدیر کل مشارکت های مردمی سازمان حفاظت محیط زیست در اردیبهشت ماه 1393 در اسفراین اشاره می کند: «مشاهدات در مسیر بجنورد به اسفراین تأثر برانگیز است و در کمتر جایی در کشور می توان شاهد این تخریب گسترده منابع طبیعی بود. ما شاهد تخریب گسترده پرشیب دامنه های کوهستانی هستیم که به بهانه توسعه کشاورزی، آینده این سرزمین را نابود می کند». از آن زمان حدود 3 سال می گذرد و متأسفانه هر ساله بر مساحت زمین هایی که شخم می خورند و همچنین بر شیب آن ها افزوده می شود.

  در واقع، زمین های مذکور برای کشت دیم استفاده می شوند. این نوع زمین ها به دلیل اینکه برای سال های طولانی آیش بوده اند، با وجود آن که به دلیل شرایط آب و هوایی خاص منطقه، تناسبی با کشت دیم ندارند، در سال های اولیه برداشت خوبی رقم زده اند اما در سال های بعد به تدریج از حاصلخیزی خاک کاسته شده و تمام ارزش طبیعی خود را از دست داده است. تنها چیزی که مانده و می ماند اثرات سوء آن است.

  این نوع دست بردن به منابع طبیعی منطقه، احتمالا آسیب های محیط زیستیِ کوتاه مدت و بلند مدت به همراه دارد که من به دلیل آن که تخصصی در این حوزه ندارم از آن ها بی خبرم؛ اما می توانم از تأثیراتی که دیگر صرفا محیط زیستی نبوده و زندگی اجتماعی مردم را نیز تحت الشعاع قرار می دهد، سخن بگویم:

1) بسیاری از این شیارها و شخم ها (که نرخ فرسایش شدید خاک منطقه را نیز به همراه داشته است) سبب می شود، کوچکترین بارش ها تبدیل به سیلاب های ویرانگر شود. بیشتر خسارتِ سیل های اخیر استان، بر کشاورزان و دامداران وارد شده است.

2) شخم زدن زمین و نابودی مراتع، درختچه ها و بوته ها همچنین موجب می شود تا خاک ترکیب اصلی خود را از دست داده و در نتیجه با وزش کوچکترین بادها، مقدار زیادی ریزگرد در هوا پراکنده شود. مردم شهرهای بجنورد و اسفراین در تجربه زیسته خود، در سال های اخیر گرد و خاک بیشتری را در زندگی روزانه خود احساس می کنند. بررسی تعداد کسانی که در سال های اخیر به حساسیت ها و آلرژی هایی با منشأ گرد و خاک مبتلا شده اند نیز مؤید این قضیه است.

3) بخشی از کارکرد منابع و محیط های طبیعی، دمیدن روح به زندگی روزمره است. مسیری که در گذشته فضاهایی معنا بخش را پیش روی رهگذران می گذاشته، اکنون دریچه ای از دست اندازی خشن انسان به طبیعت را به نمایش می گذارد.  

 

پی نوشت:

باید درباره مسائل و مشکلات استان گفتگو کنیم. تصمیم گیری برای حل مشکلات باید با پشتوانه مطالبه ای عمومی و مشارکتی مردمی صورت گیرد. موضوع ذکر شده به دغدغه ای دارای اولویت برای فعالان مدنی و محیط زیستی استان تبدیل شده است. به عنوان یکی از آن ها، از صدا و سیمای خراسان شمالی و همچنین خبرگزاری های فعال استان درخواست می کنم، بخشی از برنامه های خود را به موضوع فوق اختصاص داده و تا رسیدن به نتیجه یا بهبود نسبی پیگیری نمایند.


http://atraknews.com/new.aspx?id=2787444


۱۶ خرداد ۹۶ ، ۱۸:۵۹
مهرداد کاظمیان

چیزی که در انتخابات 96 بسیار بر زبان ها چرخید، واژه «رأی مطالبه محور» بود. انگاره ای که برای بسیاری از گروه های حاشیه ای چون زنان، اقلیت های قومی و مذهبی، جوانان، افراد کم درآمد، اقشار پایین و ... به عنوان مفهومی کلیدی و به سان بارقه ای از امید و آرزو در آمد. حسن روحانی نیز به مردم اعلام کرده که صدای مطالبات آنان را شنیده است و به تحقق وعده ها وفادار خواهد بود. محقق شدن این مطالبات و شکل گرفتن این احساس که دولت حسن روحانی صرفا انتخابات گرا نیست، بر پایگاه رأی جبهه اصلاحات و اعتدال در 1400 و حتی سال ها پس از آن نیز بسیار مؤثر خواهد افتاد.

با این وجود، آنچه این روزها نگران کننده می نماید، جنب و جوش بدنه ای ست که مطالبات را به طلبِ پست های سیاسی و اداری تقلیل داده است. آن هایی که به پاس کارهای کرده و نکرده شان در ستادهای تبلیغاتی، مقام و منصب طلب می کنند. همان بدنه فرتوت و فرسوده که باز بوی جایگاه ها مشامشان را تیز کرده است. همان هایی که بدون شک از آن ها مطالبه ای محقق نخواهد شد.

پی نوشت:

منفعت طلبان محترم! برای یک بار که شده به مصلحت اصلاحات، منافع ملی، دغدغه های ملت و توسعه استان بیاندیشید. نگذارید پیگیری مطالبات مردم در میان زد و بندهای سیاسی پنهان شود. به جوانان، نخبگان و شایستگان اعتماد کنید که از شما مطالبه ای محقق نخواهد شد.

۱۵ خرداد ۹۶ ، ۱۸:۰۱
مهرداد کاظمیان

دیروز، دوم خرداد 96 با یکی از دوستان اصولگرا در خصوص نتایج انتخابات صحبت می کردم، او معتقد بود، «جبهه اصولگرایی نیازمند بازتعریف و بازنگری در نگرش و رفتار حزبی ست». بسیار خرسند بودم که به رأی و نظر اکثریت مردم عدول کرده و به دنبال تغییر است و همچنان با خود فکر می کردم که جبهه اصلاحات نیز بعد از بیست سال فراز و نشیب، در مواجهه با مخاطبانی که در دوم خرداد 76 هنوز متولد نشده بودند و البته امروز اصلاح طلبند، نیازمند بازنگری و بازتعریف است. قبلا در یادداشتی اشاره کرده بودم که بدنه قابل توجهی از اصلاح طلبان در دو دهه اخیر نسبتاً انتخابات گرا شده اند و از سایر شاخص های اصلاح طلبی چون آزادی بیان، گردش آزاد اطلاعات در نشریات و رسانه ها، شفافیت اطلاعات، گردش نخبگان، گام برداشتن در جهت تقویت تحزب گرایی، ساختارهای تمام شیشه ای در فرایندهای بوروکراتیک، ورود عقلانیت در مکانیسم های تصمیم گیری و تصمیم سازی، مبارزه با فساد و رانت خواری و ... بازمانده اند. همانند آنچه در مناظرات ریاست جمهوری 96 رخ داد، در انتخابات 1400 نیز به دلیل اقبال اکثریت مردم، بسیاری از کاندیداها از هر حزب و جناحی بر شاخص های ذکر شده تأکید خواهند نمود. اصلاح طلب واقعی اما کسی ست که چهار سال در تعریف، تحدید و راهکارهای عملیاتی نمودن هر یک از شاخص ها بکوشد. کشاندن دوباره مردم پای صندوق در سال 1400 با حرف های کلی، مبهم و البته قشنگ سخت است. باید همه اصلاح طلبان چهار سال در این راه زحمت بکشند تا اگر مردم در سال 1400 پرسیدند: اصلاح طلبی چیست؟ اصلاح طلبان واقعی چه کسانی هستند؟ اصلاح طلبان در این مدت چه کارهایی در راه توسعه مملکت انجام داده اند؟ بتوانند حرف های قانع کننده بزنند.

۰۴ خرداد ۹۶ ، ۱۴:۰۳
مهرداد کاظمیان

این مصاحبه در پایگاه خبری عصر اترک منتشر شده است.


- به نظر شما آیا انتخابات شورای شهر بر روی زندگی مردم تأثیر دارد؟

بله قطعا تأثیر دارد. بر اساس قانون، شورای شهر وظایف و اختیاراتی در حوزه های فرهنگی، هنری، اجتماعی، عمرانی- شهرسازی، خدمات عمومی، بهداشتی و حتی بودجه ای، مالی و اعتباری دارد. همه این موارد به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر ابعاد مختلف زندگی مردم تأثیرگذار است.

 

- چگونه این انتخابات بر زندگی مردم تأثیر می گذارد یا بهتر است بگوییم ساز و کار این تاثیرگذاری چگونه است؟

من در خصوص تمامی حوزه های وظایف و اختیارات شورای شهر نمی توانم نظر دهم اما قبلا در متنی نشان داده ام که چگونه طرح تقاطع غیر هم سطح چهاراه خوشی بر روی زندگی اجتماعی شهروندان و پروژه کارخانه بیوکمپوست بر روی محیط زیست و در نهایت کیفیت زیست مردم مؤثر بوده است. نشان داده ام در حالی چندین میلیارد تومان برای این اقدامات توسعه ای هزینه شده که اثرات آن بر ذینفعان، مورد بررسی دقیق و علمی قرار نگرفته است. شورای شهر به عنوان یکی از نهادهایی که در قانون برای آن در سیاست گذاری شهری جایگاه تعریف شده است، می تواند نقشی مؤثر در زندگی مردم ایفا نماید. برای من به عنوان یک جامعه شناس، تأثیرات فرهنگی و اجتماعی برجسته تر است.

 

- می توانید مثالی ملموس تر از اینگونه تاثیرات بزنید؟

فرض کنید می خواهید یک فرودگاه یا یک گورستان را مکان یابی کنید. تصمیم گیری در مورد محل احداث، به شدت بر روی زندگی ساکنان منطقه تأثیر می گذارد و بافت اجتماعی آن را تغییر می دهد. یا فرض کنید می خواهید یک شهرک تازه تأسیس را افتتاح کنید. اگر بدون فراهم کردن زیرساخت هایی چون مهد کودک، مدرسه، درمانگاه، بیمارستان، پارک بازی کودکان، فروشگاه، وسایل نقلیه عمومی و ... چنین کاری را انجام دهید. مطمئنا مورد استقبال برخی خانواده ها قرار نمی گیرد و کم کم به مکانی برای معتادان و اراذل اوباش تبدیل می شود و بر روی زندگی سایر ساکنان منطقه تأثیری سوء خواهد گذاشت. فراهم کردن یا فراهم نکردن تسهیلات رفت و آمد (چه به لحاظ فیزیکی چون لغزنده نبودن چه به لحاظ مقولاتی چون امنیت) برای معلولین، سالمندان، کودکان و زنان در نحوه استفاده آنان از پیاده راه ها موثر است. ایجاد یا عدم ایجاد راه مختص دوچرخه سواران در معبرهای شهری بر میزان اقبال شهروندان به این نوع وسیله پاک تأثیرگذار است. یکطرفه کردن یک خیابان شهری به طور حتم بر روی کاهش تجارت و اقتصاد و در نتیجه زندگی اجتماعی کسبه یکطرف خیابان که دیگر قابلیت پارک کردن اتومبیل از آن گرفته شده است، تأثیر گذار است. فرض کنید می خواهید پارکی را احداث کنید. اگر مکان یابی آن اشتباه باشد، می تواند به محلی برای معتادان تبدیل شده و بر روی زندگی اجتماعی ساکانان منطقه اثرگذار باشد. اینها مثال هایی از چنین تاثیراتی است.

 

- پس شما احتمالا معتقدید که افراد متخصص باید وارد شورای شهر شوند؟

بعد از حادثه پلاسکو موج ها و پویش هایی به راه افتاده است که بر انتخاب افراد متخصص تأکید می کند. من نیز به عنوان یک شهروند ایده ها و آرمان هایی اجتماعی و فرهنگی در ذهن دارم اما ترجیح می دهم بر مبنای امور واقع تحلیل کنم. واقعیت این است که اگر چه پلاسکو نقطه عطفی برای توجه به تخصص گرایی در نهادی چون شورای شهر است اما نمی توان انتظار داشت که حداقل در این دوره در شهرهای پیرامونی تر و کوچک تر بر رفتار انتخاباتی مردم تأثیر معجزه آسایی بگذارد. زمان می برد تا مردم از علقه های قومی- قبیله ای خود جدا شوند. از این گذشته به شخصه ترجیح می دهم به جای اینکه بر تخصص کاندیداها متمرکز شوم، برنامه هایی را که دارند، بررسی کنم. در جامعه ای که چند دهه مدرک گرایی را تجربه کرده است، چه بسیار افرادی که به هر مسلکی و از هر جایی مدرکی گرفته اند و به لحاظ اسناد تحصیلی ارتقاء یافته اند اما دانش و تخصص چندانی ندارند. و چه بسیار افراد متخصصی که تجربه اجرایی نداشته و ساختار واقعی و قواعد حاکم بر نظام اداری کشور را نمی شناسند. بسیاری از پژوهش های اجتماعی نیز نشان داده اند که لزوما دانش، آگاهی و تخصص به رفتار مؤثر منتهی نمی شود. اگر خلاف این بود ما باید در جامعه ای که سطح بالایی از تحصیلات را رقم زده است و مثلا به لحاظ تعداد مهندس در رتبه های بالای دنیا قرار دارد، سطح بالایی از توسعه را تجربه می کردیم. از طرفی، شاید شهروندی غیرمتخصص اما خوش فکر کاندیدا شده است که مشاوران متخصصی را در حوزه های مختلف دور خود جمع کرده باشد و از آن ها مشورت گیرد.

 

- با این حساب اولویت اول شما برای انتخاب، برنامه های نامزدهای انتخاباتی ست؟

بله با توجه به شرایط امروز، ترجیح می دهم برنامه های کاندیداها را در اولویت قرار دهم. شرح وظایف شورای شهر به راحتی قابل دسترس است، می توان آن ها را مطالعه نمود و از نامزدهای انتخاباتی پرسید برای هر کدام از آن ها چه برنامه هایی دارند. خبرگزاری های استان نیز می توانند در این زمینه نقشی مؤثر بازی کنند. مثلا می توانند با اجماع نخبگان، فعالان اجتماعی و مدنی، سمن ها، دانشگاهیان، سران قوم و قبیله ها و ... لیستی از مسائل اصلی شهرهای استان تهیه کنند و قسمتی از فضای خبری شان را به کاندیداها اختصاص دهند تا درباره آن مسائل صحبت کنند و برنامه هایشان را تشریح کنند. بدین ترتیب، فرایند کاهش قوم و قبیله گرایی در انتخابات شورای شهر نیز تسریع می گردد.

 

- و حرف آخر؟

بهتر است روی سخن آخر با کسانی باشد که پس از انتخابات عضو شورای شهر می شوند. طی چند دهه گذشته، ساختار سیاست گذاری شهری بر توسعه ای تک بعدی بنا شده است. نوعی نگاه به توسعه که آن را به توسعه فیزیکی تقلیل داده، بر اقدامات عمرانی متمرکز نموده و به نقش شهروندان و نظام منافع آنان بی توجه بوده است. کیفیت زندگی و عدالت اجتماعی شهری را نادیده انگاشته و اقدامات توسعه ای را بدون تلاش برای جلب مشارکت نخبگان، شهروندان و ذینفعان طراحی و اجرا نموده است. اکنون واقعا زمان آن رسیده تا بپذیریم ادامه راه در روندهای گذشته ناممکن بوده و باید به نقش مقولاتی چون محیط زیست، فضاهای معنابخش، اجتماع، فرهنگ، انسان، ارزش های انسانی و اجتماعی و واقعیت گروه ها و اقشار اجتماعی گوناگون توجه نشان داد و آن ها را در تصمیم گیری های شهری گنجاند. امیدوارم کسانی که در آینده وارد شورای شهر می شوند از همین حالا برای چنین مقولاتی برنامه داشته و آن ها را اجرایی کنند.


http://atraknews.com/new.aspx?id=2786070


۱۳ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۸:۱۶
مهرداد کاظمیان

در کشورهای توسعه یافته به لحاظ سیاسی، نامزدهای انتخاباتی در مناظره های تلویزیونی یکدیگر را به باد انتقاد می گیرند، از انواع حربه های مناظره استفاده می کنند و حتی به بهای ورود به زندگی خصوصی طرف مقابل او را به شدت تخریب می کنند اما با این وجود، در نهایت با مکانیسم هایی که در نظر گرفته شده باید جزئیات کامل برنامه ها، دستور کارها و نظرات خود را در رابطه با مسائل مهم و حساس کشور بیان کنند. در مناظره هایی که شب گذشته از رسانه ملی با محوریت مسائل اجتماعی برگزار شد، برخی از کاندیداها اظهاراتی داشتند که بیشتر در ویکی پدیا و وبلاگ های علمی قابل ردیابی بود. بحث های تئوریکی که ساز و کاری برای اجرا ندارد. برخی نیز صرفا به نقد وضعیت موجود و کلی گویی هایی چون «باید برای طبقه محروم مسکن ایجاد کرد»، «باید به مردم حاشیه نشین توجه نشان داد»، «باید برای جوانان تسهیلات ازدواج فراهم نمود» و ... می پرداختند. ورای تجربه کشورهای توسعه یافته، صدا و سیما باید بپذیرد، حداقل بخش قابل توجهی از مردم از حرف های کلی و عوام فریبانه خسته شده اند و به آن حد از آگاهی سیاسی و اجتماعی رسیده اند تا منتظر شنیدن جزئیات برنامه ها و سیاست گذاری ها بمانند. به نظر می رسد تجربه زیسته مردم، اهداف، آرمان ها و بایدها را به آنان آموخته است، در مناظره ها بهتر است حرف از ساز و کارها و فرایندهای اجرایی زده شود. حتی اگر کسی با مردم فریبی رأی جمع کند و پیروز شود، فردای روز انتخابات با دولت- ملتی واقعی با تمام مشکلات و مسائل واقعی مواجه خواهد شد. رسانه ملی بهتر است طوری مناظره ها را طراحی کند که مجری یا تیم های کارشناسی، کاندیداها را تا رسیدن به جزئیات دقیق سین جیم کنند. البته قطعا لازمه این کار این است که اجماع نخبگانی مثلا 100 مسأله مهم و اصلی کشور را در اختیار صدا و سیما قرار دهد. فضای مناظره باید به سمتی رود که مجری فعال بتواند به کاندیدایی که می گوید «ما برای اشتغال برنامه هایی داریم که بعدا اعلام می شود»، تذکر دهد لطفا همین جا در همین زمان برنامه هایتان را اعلام کنید؛ مردم حدود 3 ساعت برای آگاهی از برنامه هایتان زمان صرف می کنند.

۱۰ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۸:۵۹
مهرداد کاظمیان

مهمترین روش و رفتار سیاسی اصلاح طلبان در دو دهه اخیر انتخابات بوده است و مهمترین چیزی که به این جریان سیاسی هویت بخشیده، بدنه اجتماعی شناور و قابل توجهی ست که در فضای خاکستری به سر می برد و هرگاه که پای صندوق می آید، به اصلاح طلبان نزدیک تر است. همان بدنه شناوری که تکنوکرات های اصولگرایی چون قالیباف را نیز مجذوب خود می کند. انتخابات گرایی اصلاح طلبان، پای قشری از بوروکرات های کاسب کار و منفعت طلبان سیاسی را به میدان گشوده است که مسحور عطش قدرت شده و قاعده «چند سال آنقدر جمع کن که در موسمی که رقیب بر سر کار آمد، آذوقه داشته باشی و چند سال بعد برگرد و دوباره جمع کن» را به قاموس قواعد اصلاح طلبی افزوده است. بدین ترتیب، این جماعت به شدت انتخابات گرا، مخالف تحریم انتخابات و ضد گردش نخبگان است. درد بزرگی ست که مثلا رد صلاحیت های شورای نگهبان در انتخابات مجلس، باید گردش نخبگان را در بدنه اصلاحات تزریق نماید. درست همین انتخابات گرا بودن محض جریان غالب اصلاحات و نخالگانی که آن را نمایندگی می کنند، هر بار مناقشه بایکوت بدنه اجتماعی شناور را زنده می کند.

من به این دلایل نمی توانم بخشی از اعضای بدنه شناور را به خاطر تحریم انتخابات شماتت کنم اما می توانم به چند دلیل بگویم بایکوت انتخابات، سیاست ورزی مؤثری نیست:

1- بایکوت و تحریم انتخابات یک رفتار سیاسی گسترده است که به سازمان سیاسی و اجتماعی تشکل یافته و منسجم نیاز دارد. قطعا جمعیت شناور از چنین سازمان یافتگی ای محروم است.

2- تجربه نشان می دهد، آرایش انتخاباتی رقیب از تحریم انتخابات نه تنها ناخشنود نیست بلکه از آن بهره فراوان می برد. کاسب کاران اصلاح طلب نیز با تمسک به قاعده ای که ذکر آن رفت، با چهار سال یا هشت سال کنار رفتن مشکلی ندارند.

3- کشور توان آن را ندارد تا دوباره بار عقلانیت گریزی پوپولیست هایی چون احمدی نژاد و تندروی های افرادی چون رسایی و کوچک زاده را به دوش کشد.

4- از همان ابتدا بدنه ای در اصلاحات وجود داشته و دارد که انتخابات را تنها یکی از ابعاد و شاخص های نیل به دموکراسی می داند و به حوزه های مدنی، شهروندی و اجتماعی توجه نشان می دهد. به آزادی مطبوعات، شفافیت اطلاعات، تحزب گرایی، گردش نخبگان و ... معتقد است و در جهت تحقق آن ها تلاش می کند. آنان برای پیشبرد اهداف قطعا به کرسی های پارلمان و مسند قدرت ریاست جمهوری نیاز دارند. هر چند در اقلیت و در حاشیه باشند.

 

پی نوشت:

شبکه های مجازی امکانات و فضایی برای نخبگان سیاسی اصلاح گرا فراهم آورده است تا ایده های خود را در رابطه با ابعاد و شاخص های دیگر تحکیم دموکراسی روز به روز بیشتر بگسترانند. کسانی که از عدم تحقق آرمان های دموکراسی در قامت اصلاحات خشمگین اند، چهار سال فرصت دارند، آن ها را حمایت کنند و افکارشان را به مطالبه ای عمومی بدل نمایند. برای رسیدن به دموکراسی همه جانبه باید چهار سال تلاش کرد، مطالبه نمود و هزینه داد. آیا این یک سیاست ورزی مؤثر نیست؟

۰۷ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۸:۲۴
مهرداد کاظمیان