فضای اجتماعی

فضای اجتماعی

آنچه نوشته ام بیش از هر چیز دیگری درباره من خواهد گفت.

کانال ارتباطی:
kazemian.mehrdad@gmail.com

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خراسان شمالی» ثبت شده است

پس از سال ها دوری و بعد از مدت ها تلاش برای فراموشی، به واسطه هویت شغلی جدید، دوباره وارد فضای آکادمیک شدم. سرنوشت انگار روند زندگی مرا به دانشگاه گره زده بود. من توانایی گریز از دانشگاه را نداشتم و دانشگاه نیز از من. روز اولی که وارد دانشگاه شدم، غربت عجیبی وجود مرا فرا گرفت. فضاها و کالبدهایی که بین من و دانشگاه پیوند برقرار می کرد، خالی از همه چیزهایی بود که بدان معنا می بخشید. من در «وطن خویش غریب»، باید به سوگ همه چیزهایی می نشستم که روح را در زندگی دانشگاهی ام می دمید: نشست و برخاست های بر و بچه های انجمن، جلسه های سخنرانی، میتینگ های سیاسی، مناظره های دانشجویی، بحث و جدلِ شب های خوابگاه، یارهای دبستانی، سکوت ها، فریادها، شادی ها، غم ها و ... . ایام بدین منوال می گذشت و منِ بی خویش با زیبایی یک نوستالژی، روزهای افول دانشگاه را دوام می آوردم. من در مقطعی از تاریخ تحولات دانشگاه گرفتار آمده بودم. گویا زندگی دانشگاهی من از از مهرماه 85 آغاز شده و در خردادماه 89 پایان یافته بود. کاش هیچگاه به دانشگاه باز نمی گشتم. کاش می گذاشتم زیبایی آن برهه از زمان برای همیشه، برای کل زندگی، در ذهنم بماند. 16 آذرماه فرا رسید. 16 آذر 94 در نهایت ابتذال برگزار شد. جشن و پایکوبیِ لمپن هایی که تاریخ را قانع می ساختند شانزدهمین روز آذرماه را از گردش ایام کنار گذارد. «گناهی شان نبود، از جنمی دگر بودند». گویا تقدیر برای آنان نیز چنین رقم زده بود. چند صباحی گذشت و من با محیط خو می گرفتم. اما انگار چیزی در من، در گذشته من، جا مانده بود.

در یک روز سرد زمستانی چند تن از دانشجویان به سراغم آمدند. تصمیم داشتند، انجمن اسلامی دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان خراسان شمالی را برپا نمایند. از من راهنمایی خواستند. امید در وجودم شعله کشید. نمی دانم چرا تا آن زمان آن ها را ندیده بودم. جوانان پر شور و با انگیزه ای بودند و منِ در پیله خود فرو رفته، آن ها را نیافته بودم. نشست و برخاست من با آنان آغاز شد. انجمن نیز راه اندازی شد و اعضای جدید به آن پیوستند. من به واسطه تلاش برای تأسیس انجمن، دوستان جدیدی پیدا کرده بودم. همان آرمان ها، ایده ها و تفکرات در ذهن شان بود با رنگی جدید، سبکی متفاوت و طرحی نو. آن ها نیز در پیله خود تنیده بودند. انجمن بهانه ای شد تا پرواز کنند. هر چه روزها در پی هم می رفت، بیشتر با سبکِ زندگیِ نسل شان مأنوس می شدم. آنان نه فریاد می کشیدند و نه سکوت می کردند؛ فقط آنگونه که دلشان می خواست زندگی می کردند. آن ها نه قهرمان داشتند و نه قهرمان کسی بودند، بلکه خود قهرمانِ زندگیِ خود بودند. حاضر نبودند پای آرمان ها بمیرند، آنان پای اهداف شان زندگی می کردند. آنان به بیرونِ «زندگی»، به سیاست، فرهنگ، اجتماع، هنر، اقتصاد و ...، به اعتبار مسأله «زندگی» می نگریستند. آن ها در تکرارِ تاریخیِ بی پایانِ بازیِ قدرت ها، سودای اصالت دادن در سر داشتند: اصالت نیروهای زندگی. گردش ایام به آنان مدارا آموخته بود؛ تساهل در برابر قدرت، در برابر نسل های پیشین، در برابر استاد، در برابر ساختار اداری و در برابر سختی های معیشت. آری، جنبش دانشجویی جدید، تفاوت های نسلی بزرگی را به نمایش گذاشته است. «آن ها به لحاظ اقتصادی، تحصیلی، شغلی، رفاه و کیفیتِ زندگی رشد می کنند. این جوانان تحت تأثیر فناوری های نوین تحول می یابند و بازتولید می شوند. آن ها به خارج از کشور سفر کرده و با دنیا ارتباط برقرار می کنند. آن ها دائما سبک زندگی خود را تغییر داده و باز تغییر می دهند. آن ها جوانان متساهلی می شوند که در روز عاشورا مشکی می پوشند و عزاداری می کنند، زادروز کوروش را گرامی می دارند و جشن می گیرند، به مصدق می بالند و افتخار می کنند، به وقتش پای صندوق های رأی می آیند و تعطیلات را در آنتالیا و دوبی می گذرانند» و به زندگی ادامه می دهند. من یک پوزش خواهیِ بزرگِ نسلی به آن ها بدهکار بودم. آنان به این رسیده بودند که می توان فریاد نکشید، هزینه نداد، سکوت نکرد و پای آرمان ها ایستاد و همچنان زندگی کرد، زندگییییییییییییییییی.  

۱۶ آذر ۹۷ ، ۱۶:۴۰
مهرداد کاظمیان

تنها اندک زمانی پس از انتخابات ریاست جمهوری 96، موضوع گردش نخبگان و به کارگیری زنان و جوانان در پُست های مدیریتی کشور به بحثی داغ و با حواشی خاص خود مبدل شد. رئیس جمهور منتخب اما با آرامش و لبخند به مردم اطمینان می داد که پای شعارهای انتخاباتی خود ایستاده است و امیدها را به ناامیدی نخواهد کشاند. «بر اساس تصویب نامه شورای عالی اداری، باید تا پایان برنامه ششم توسعه (یعنی تا 1400 ه.ش) نسبت مدیران زن در پُست های مدیریتی به 30 درصد افزایش یابد». من در همان حوالی در یک گفتگو با فعالان دانشجویی بر اساس ساختار حاکم بر سیستم اداری کشور استدلال کردم که با چنین مکانیسمی فرایند به کارگیری زنان و جوانان در پُست های مدیریتی به کاریکاتوری تلخ از عدالت سنی و جنسیتی در سیستم اداری دامن خواهد زد. آن زمان اشاره کردم که ساختار اداری کشور متصلب تر از آن است که اقشار حاشیه ای را در خود جای دهد و بر همین مبنا معتقد بودم باید اصل را بر سیاست های شایسته سالار برای گزینش بدنه مدیران نوین بنا نهاد. بدین گونه در ساختاری شایسته گزین خود زنان و جوانان راه شان را به بدنه مدیریتی کشور هموار می ساختند. اما متأسفانه سیاست گذاری ناقص در اندک زمانی همه جا را فرا گرفت. استان های کشور یکی پس از دیگری در واگذاری مناصب مدیریتی به زنان و جوانان گوی سبقت می ربودند. سیستان و بلوچستان با نرخ رشد بی سابقه در واگذاری مناصب بر سر زبان ها افتاد. جام جم آن لاین در 6 اردیبهشت 96 ستایشگرانه می نویسد: «چند سالی است که استان محروم سیستان و بلوچستان دارد خود و ظرفیت هایش را به رخ همه می کشاند. یکی از این ظرفیت ها مربوط به منابع انسانی و حضور پر رنگ خانم های این استان در صحنه فعالیت های اجتماعی و سیاسی است که در یکی دو سال اخیر سیستان و بلوچستان را به استان رکورددار انتصاب و انتخاب مدیران زن در کشور تبدیل کرده است». اما تنها پس از گذشت یک سال اینجا (yon.ir/ishlr) گزارش همشهری در 5 خرداد 97 را بخوانید که چگونه ساختار در برابر پذیرش زنان مقاومت کرده و به تدریج آنان را از چرخه تصمیم سازی و بدنه مدیریتی حذف نموده است. آذر منصوری، فعال امور زنان در این رابطه می گوید: «با توجه به این نکته که سیستان و بلوچستان در موضوع مشارکت زنان در مناصب مدیریتی و مشارکت زنان در انتخابات به‌عنوان نمادی روشن در کارنامه دولت یازدهم و دوازدهم مطرح بوده، برکناری و تغییر مدیران زن که اتفاقا بسیاری از آن ها عملکرد مثبتی داشته اند، با سیاست‌های مدیریتی دولت مغایرت دارد؛ البته این روند متأسفانه در بسیاری از استان‌های دیگر هم آغاز شده است». این روند تنها مربوط به زنان نشد، بلکه جوانانی که بر روی این موج، پُست های مدیریتی گرفته بودند نیز به تدریج کنار گذاشته شدند.

استان خراسان شمالی نیز به سان استان های دیگر مسیری مشابه پیموده است. در پسا انتخابات تب انتصاب زنان و جوانان بالا گرفت. کارگروهی با عنوان «بانوان موفق» برای شناسایی و به کارگیری زنان شکل گرفت. از میان جوانانی که به آنان وعده گردش نخبگانی داده شده بود، تنی چند به پُست های رده بالا دست یافتند؛ همان هایی که در سر سودای تحول داشتند و توسعه. اما به تدریج شاخصه ها و ویژگی های دستگاه اداری مقاومت هایی از خود نشان داد. عوامل بسیاری باید در کنار هم می نشست تا زنان و جوانان از بدنه مدیریتی کنار گذاشته شوند، اما یکی از مهمترین عوامل به فرایند آغاز آرایش انتخاباتی نمایندگان مجلس مربوط می شود. هر دوره، اکثر نمایندگان با نزدیک شدن به انتخابات مجلس در فرمانداری ها، بخشداری ها و سازمان های مهم، مهره های نزدیک به خود را جایگزین می نمایند. مهمترین عامل ابقاء برای یک نماینده مجلس، حامی گزینی و ویژه پروری می باشد. بدون شک، آرایش انتخاباتی نمایندگان مجلس نمی توانست زنان و جوانان تازه به قدرت رسیده را تاب آورد. آنان نه بر اساس حامی گزینی که بر اساس مطالبات عمومی پس از انتخابات ریاست جمهوری سر کار آمده بودند. بنابراین، منافع هم راستایی با نمایندگان مجلس نخواهند داشت. می توان تضاد منافع بین آنان با نمایندگان مجلس را با توجه به ابعاد روان شناختی، جامعه شناختی، فرهنگی، پژوهش های نسلی و ... نیز مورد تحلیل قرار داد. بدنه فرسوده مدیریتی به نوعی محافظه کاری مزمن مبتلا شده است که مناقشه با نمایندگان مجلس و به خطر انداختن پُست و جایگاه اداری در آن جایی ندارد. فرا روی آن، جوانانِ جسورتر، شجاع تر، مستقل تر و با قدرت ریسک بالاتر هستند که هیچ تمایلی به قرار گرفتن در دایره خودی های نمایندگان مجلس ندارند. بر اساس تفاوت هایی از این دست، زنان و جوانان نمی باید در ساختار اداری بر اریکه جایگاه های دارای قدرت و نفوذ تکیه زنند ...

ادامه دارد


۰۵ مهر ۹۷ ، ۱۶:۲۴
مهرداد کاظمیان

این مطلب در پایگاه خبری تحلیلی عصر اترک منتشر شده است.


یکی از همکارانم که اتومبیل نسبتا مدل بالایی دارد، در حالی که از درب ورودی تا ساختمان محل کارم را قدم می زنم، ترمز می زند و می گوید: «خساست به خرج نده ماشین ات را بردار، بخاری اش را روشن کن، از شنیدن موسیقی صبحگاهی لذت ببر و شیک و با کلاس سر کارت بیا». من در یکی از شهرک های حاشیه بجنورد کار می کنم. راست می گوید، هر روز صبح مجبورم کمی زودتر برخیزم، حاضر شوم و در ایستگاه که کمی تا منزل مان پیاده روی دارد، منتظر بمانم تا سرویس بیاید. راننده سرویس نیز چندان منظم نیست، برخی روزها زود می آید برخی روزها دیرتر. بارها برای ایجاد انضباط در روند کارش تلاش کرده ایم اما اراده ای در سلسله مراتب اداری اش برای برخورد با او وجود ندارد. من در ایستگاه اول سوار سرویس می شوم و در نتیجه معمولا سرد است و به دلیل مشکلی که در سیستم گرمایشی اش وجود دارد تا آخر مسیر نیز چندان گرم نمی شود. تازه به خاطر سوار کردن سایر همکاران باید به اقصی نقاط شهر برویم و این حدود نیم ساعتی طول می کشد. از موسیقی گوش نواز خبری نیست. راننده محترم معمولا با نظافت سرویس نیز میانه خوبی ندارد، بنابراین شیک و با کلاس هم به محل کار نمی رسیم. با این وجود، تمام این مسائل و مشکلات مرا قانع نمی کند تا اتومبیل شخصی ام را بردارم و تک سرنشین طی طریق نمایم تا در محل کارم حاضر شوم. امسال بجنورد تا بدین جا 19 روز هوای ناسالم داشته است. عوامل بسیاری دخیل اند، اما بخشی از این آلودگی مربوط به گازهای ناشی از سوخت خودروهاست. درست است که قسمت قابل توجهی از مشکلات محیط زیستی کشور به سیستم حکمرانی و مدیریت بد در این عرصه (و البته بخش های کشاورزی و صنعت) مربوط می باشد اما این روزها مسأله به حدی بغرنج شده که رفتار محیط زیستی تک تک کنشگران در زندگی روزمره نیز بدل به غنیمتی گشته است. شاید امروز هوای ناسالم در بجنورد مسأله ای اولویت دار نباشد و در دستور کار مردم قرار نگرفته باشد اما مسائل محیط زیستی از آن دست معضلاتی ست که چون خلسه ای، آرام آرام منطقه را فرا می گیرد و چون مبتلایش ساخت، سال ها طول خواهد کشید تا التیامی حاصل شود. برای بحران های محیط زیستی هیچ راهکار مؤثر کوتاه مدتی وجود ندارد. پس بهتر است، با آئینه عبرت شهرهای بزرگ کشور که با بحران آلودگی هوا دست به گریبان اند، هر چه زودتر مواجه شده و در سطح فردی کمی سختی به جان خریده و رفتاری محیط زیستی داشته باشیم. در واقع، ناکارآمدی سیستم حکمرانی در مواجهه با بحران محیط زیست، چیزی از وظیفه فردی ما کم نخواهد کرد و این بخشی از هویت شهروندیِ مدرن است.

من می توانم برای کارمندان چند پیشنهاد ارائه کنم که البته قطعا انسان های خلاق در آینده ایده های بهتر و بیشتری می پرورانند:

- اگر اداره محل کارتان سرویس دارد، حتما به جای اتومبیل شخصی با سرویس بروید. مشکلات کوچک را به راحتی با راهکارهای ابداعی می توانید حل کنید. به عنوان نمونه، به شخصه برخی روزها کفش ورزشی می پوشم و زمانی را که راننده تأخیر دارد با حالت پیاده روی مسیر سرویس را طی می کنم تا برسد. گاهی وقت ها زودتر حرکت می کنم تا مسیر بیشتری را بپیمایم و فرصت را برای ورزش غنیمت شمارم.

- حتی اگر مدیر کل، مدیر یا معاون هستید، از سرویس استفاده کنید. مطمئن باشید استفاده از سرویس برای شما کسر شأن نخواهد بود. بلکه می توانید در سرویس از مشکلات کارکنان و همچنین معضلات سیستم آگاهی بیشتری کسب کنید و راهکارهای خوبی برای رفع آن ها بیابید.

- اگر محل کار به منزل تان نزدیک است، از دوچرخه استفاده کنید. باور کنید دوچرخه سواری رفتار متمدنانه و با اصالت تری ست. لذت بیشتری هم دارد. تنها یک تازه به دوران رسیده مسیری کوتاه را با اتومبیل مدل بالایش می رود و بعد کلی دنبال جای پارک می گردد. اگر دوچرخه ندارید، هوای تازه صبحگاهی بجنورد برای پیاده روی و قدم زدن بسیار مطبوع است. 

- اگر سرویس ندارید، چند نفر با هم جمع شوید و نوبتی اتومبیل بردارید. فقط کمی برنامه ریزی می خواهد. اگر نه، می توانید با یک راننده هماهنگ کنید تا به عنوان سرویس شما باشد. در این معضل بیکاری، اشتغال زایی هم کرده اید.    


http://www.atraknews.com/new.aspx?id=2800456


۲۶ بهمن ۹۶ ، ۱۱:۰۵
مهرداد کاظمیان
متن ذیل مصاحبه خانم زهرا همتی، دانشجوی دکتری محیط زیست با خبرگزاری بجنا است که حاوی نکات مهمی در رابطه با معضلات محیط زیستی استان خراسان شمالی می باشد. 


زهرا همتی کارشناسی ارشد جامعه شناسی و دانشجوی دکتری آموزش محیط زیست، ساکن خراسان شمالی است. به مناسبت روز جهانی محیط زیست به سراغ او رفته ایم تا در خصوص مسائل و معضلات محیط زیستی استان خراسان شمالی با وی به گفت و گو بپردازیم.

 

- در حال حاضر در استان خراسان شمالی چه مشکلات محیط زیستی وجود دارد؟

متاسفانه در حال حاضر مشکلات محیط زیستی بسیاری جهان را تهدید می کند. کشور ایران علاوه بر مشکلات محیط زیستی مشترک، با چالش‌های اساسی مختص به خود دست و پنجه نرم می کند. استان خراسان شمالی نیز از این امر مستثنی نبوده و مانند سایر نقاط کشور با مشکلاتی رو به رو است. عمده ترین مشکلات محیط زیستی که خراسان شمالی با آن مواجه است عبارت اند از عدم اجرای صحیح و اصولی مدیریت پسماند، کمبود منابع آب، کاهش تنوع زیستی که یکی از دلایل آن شکار بی رویه و برداشت بیش از حد پوشش گیاهی است و تخریب گسترده عرصه­های طبیعی (به نحوی که این استان از لحاظ تخریب مراتع در ردیف پنج استان مطرح در این زمینه می­باشد).

- منظور از مدیریت پسماند چیست و چرا معتقدید که در اجرای آن مشکلی وجود دارد؟

امروزه در دنیا و بسیاری از شهرهای ایران مدیریت مواد زائد شهری یکی از راهبردهایی است که با هدف کاهش حجم و وزن مواد زائد، کاهش آلودگی ناشی از انتشار بو و شیرآبه زباله که گاهاً سمی هستند، بازیافت یا استفاده مجدد از زباله‌ها (که برخی آن را طلای کثیف می‌نامند) و همچنین کاهش هزینه های احتمالی دفع زباله، مورد توجه است. در حالیکه شنیده ها حاکی از آن است که تنها کارخانه کمپوست استان خراسان شمالی که در بجنورد واقع شده، با وجود صرف هزینه گزاف برای ساخت آن، چندین سال به حالت تعلیق درآمده است. در حال حاضر نیز دپو و دفع زباله به شیوه ای غیر بهداشتی در نقاطی چون کوه بابا موسی صورت می گیرد.

همچنین، وضعیت تفکیک زباله‌ها از مبدأ نیز طرحی است که متاسفانه چندان مورد استقبال شهروندان قرار نگرفته است. هرچند اخیراً اقداماتی از سوی شهرداری برای جمع آوری زباله های خشک (شیشه، پلاستیک، کاغذ) صورت گرفته و روزهایی از هفته ماشین‌هایی برای جمع آوری در سطح شهر تردد می کنند. اما حلقه مفقوده آن فراهم نبودن زیر ساخت های فرهنگی است که با آموزش های موثر و در نظر گرفتن بسته های تشویقی مناسب برای جلب مشارکت عمومی می‌تواند راهگشا باشد. آموزش خانوارها درب منازل یا از طریق رسانه‌ها، آموزش دانش آموزان و دانشجویان برای انتقال اطلاعات به سایر اعضای خانواده موثر خواهد بود. همچنین از طرفی، باید توجه داشت که در خانه و خانواده مسئولیت تفکیک زباله را بیشتر زنان بر عهده می گیرند. در نتیجه بهتر است، آموزش ها بر آنان متمرکز شود و از طرف دیگر تجربه آموزش کودکان در خصوص قوانین راهنمایی و رانندگی نشان داده که آنان می توانند اعضای خانواده را تحت تأثیر قرار دهند. می توان از این تأثیرگذاری آنان در خصوص تفکیک زباله نیز مدد جست.

 

- به نظر شما به چه دلیل با بحران منابع آب مواجه شده ایم و راهکار شما برای مقابله و کاهش مشکلات ناشی از آن چیست؟

کاهش نزولات جوی و همچنین حفر چاه های عمیق بدون مجوز موجب شده است که سطح آب های زیر زمینی افت کند. افت سطح آب های زیرزمینی بحرانی است که در صورت تداوم، دیگر قابل جبران نیست. چرا که منافذ زیرزمینی به مرور بسته شده و حتی با افزایش بارش‌های جوی امکان نفوذ و ذخیره آب غیرممکن می‌شود. حفره های زیرزمینی مثل یک تکه اسفنج  می ماند که زمانی که آب روی آن ریخته می شود، آب در حفره های آن نفوذ می کند. در صورتی که برای مدتی بارش ها کم شود و از سویی آب های ذخیر شده در آن تخلیه شود، به مرور این حفره ها پر شده و اصطلاحاً زمین فروکش می کند. افزایش سیل و جاری شدن سیلاب بعد از هر بارندگی در این اواخر یکی از عواقب فروکش کردن زمین و بسته شدن حفره های زیرزمینی ست. از سوی دیگر، انتخاب نامناسب نوع کشت و کشاورزی، افت بیشتر منابع زیرزمینی را به همراه دارد. برای جلوگیری از ادامه این روند و کاهش اثرات آن لازم است محصولاتی با نیاز کمتر به منابع آب جایگزین شود. علاوه بر آن روش های آبیاری را نیز با هدف کاهش مصرف آب اصلاح و تغیر یابد.

 

- در ابتدای صحبت هایمان به کاهش تنوع زیستی اشاره کردید، چرا با این معضل مواجه شده ایم؟

اشاره کردم، تخریب گسترده عرصه­های طبیعی در سطح استان به حدی است که در ردیف پنج استان مطرح در این زمینه قرار گرفته ایم. قرار گرفتن در این رده عمق فاجعه را نشان می دهد. جاده بجنورد - اسفراین به ویژه در فصل بهار که کوه ها و تپه های شخم زده ی آن حتی در شیب های تند، توجه هر رهگذری را جلب می کند، نمونه ای واضح و روشن از این ادعا است. زمین هایی آماده کشت که به نظر نمی رسد سابقا جز زمین های کشاورزی بوده و از منابع آبی لازم برای آبیاری برخوردار باشد. از سویی، این زمین ها نه تنها در چند سال آینده دیگر حاصلخیزی خود را از دست داده و پاسخگوی نیاز کشاورزان نخواهد بود، بلکه دیگر به شرایط و پوشش اولیه خود باز نخواهد گشت. این آسیب در مناطقی اتفاق می افتد که به نظر می رسد از تنوع جانوری، گیاهی و دارویی غنی برخوردار باشد.

دو منطقه مهم و اساسی حافظت شده سالوک و ساریگل در استان خراسان شمالی واقع شده و چند سالی ست که به عنوان پارک ملی ارتقاء یافته است. پارک ملی سالوک و ساریگل زیستگاه پرندگان،  خزندگان و حیوانات بسیاری مانند قوچ، میش اوریال و آهو، گرگ، پلنگ، کفتار، شغال، گراز، گربه وحشی، گربه پالاس، سنجاب، خارپشت، چکاوک، کبک، تیهو، انواع پرندگان شکاری و ... است. در این مناطق گیاهانی با ارزش دارویی مانند زیره سیاه، آویشن، علف چای، کاکوتی و ... می روید. این تنوع غنی از جانوران و گیاهان، شکارچیان و سودجویان را به سوی خود جذب می کند. البته نمی توان گفت که افرادی که در این مناطق حفاظت شده و سایر مناطق استان به برداشت و شکار مبادرت می ورزند، همگی آگاهانه و با قصد کسب سود و منافع اقدام می کنند. همین امر، مسئولیت ما و مسئولان را برای آگاهی رساندن و آموزش در مورد اهمیت مناطق حفاظت شده و سایر مناطق با پوشش گیاهی و جانوری ارزشمند و اطلاعاتی در زمینه شیوه صحیح و پایدار برداشت، دوچندان می کند. گشت و کنترل بیشتر توسط محیط بانان سازمان حفاظت محیط زیست و افزایش تعداد محیط بانان به منظور جلوگیری از تخلفات شکار و صید نیز تا حدودی راهگشا خواهد بود. از سوی دیگر، باید سازمان های مردم نهاد نیز مسئولیت بیشتری را در آگاه سازی و آموزش بپذیرند و نقش فعالانه تری ایفا نمایند.

 

- در نهایت اگر جمع بندی در زمینه محیط زیست خراسان شمالی دارید، بفرماید.

همه اینها مقدمه ایست برای پرداختن به لزوم فرهنگ سازی از طریق آموزش های محیط زیستی به عموم مردم از قشرها و گروه های مختلف و همچنین مسئولان در تمامی حوزه ها و تمامی سطوح مدیریتی. این امر محقق نخواهد شد جز اینکه ارگان ها و سازمان های مختلفی مانند سازمان حفاظت محیط زیست، منابع طبیعی، آموزش و پرورش، دانشگاه و... هر کدام به نوبه خود به مسائل و مشکلات ورود پیدا کنند.

علاوه بر این، در اغلب نقاط دنیا و حتی برخی مناطق کشورمان سازمان های مردم نهاد (NGOs) فعالیت های بسیار موثر و مهمی در زمینه آموزش های محیط زیستی داشته و به خوبی مشکلات و مسایل محیط زیستی را رصد کرده و درصدد برطرف کردن آن به انحاء مختلف بر آمده اند. اما در سطح استان خراسان شمالی تنها 5 یا 6 سازمان مردم نهاد محیط زیستی فعالیت دارد که به نظر می رسد این تعداد اندک توان کافی برای اقدامات چشمگیر نداشته و ندارند. لذا، ایجاد سمن های محیط زیستی و جلب مشارکت عمومی در ارتقاء وضعیت محیط زیست و پیگیری مطالبات محیط زیستی بایستی در اولویت و دستور کار مردم قرار گیرد. دانشجویان، نخبگان، خبرگزاری ها و صدا و سیمای استان نقش بسیار مهمی در این زمینه دارند. باید هر کس مسئولیت محیط زیستی خود را بپذیرد و بهترین کاری که می تواند انجام دهد؛ قبل از آنکه خیلی دیر شود.


http://bojna.ir/new.aspx?id=83216



۲۰ خرداد ۹۶ ، ۱۹:۲۴
مهرداد کاظمیان